قتل در مسجد
$25.00در دو دفتر پیشینِ زنجیرۀ سه جلدی «جانشینان نفرینشده»، هاله الوردی انتخاب پر تنش و متلاطم ابوبکر خلیفۀ اول، و جنگ تمام عیار او بر ضد قبایل شورشی عرب را که رندانه بر آن نام «جنگهای ارتداد» را گذاشت، به گونۀ زنده به تصویر کشید. این سومین و آخرین جلد این زنجیره ما را به دنیای واقعی تحقیق و بازرسی پولیسی میبرد که در آن تار و پود دین و سیاست بهم بافته شده و گره خورده اند: دومین جانشین رسولالله در میان مسجد مدینه در برابر دهها شاهد به قتل رسید، اما گویی هیچکس چیزی ندید! گویند که قاتل که بردهیی فارسینژاد بود به مجرد گیرافتادن خودکشی کرد… یا شاید کسانی میخواستند او را برای ابد خاموش سازند؟
هاله الوردی با شیوۀ شناخته شدۀ خودش روایات منابع اولیۀ کتب و متون اسلامی را در برابر هم گذاشته جریان دیگری از واقعه را که روایات رسمی کوشیدهاند پنهان نگه دارند – ولی نتوانستهاند آنرا کاملاً زایل سازند – بازسازی میکند. با پرداخت تصویر زندهیی از این شخصیت خارقالعاده که زیرک، میرغضب و بینهایت تندخو بود، هاله الوردی نشان میدهد چه کسانی در قتل او ذینفع بودند و چرا و چگونه برنامۀ از میان برداشتن او پیاده شد؛ بی آنکه هیچکسی در طی مدت چهارده قرن به این فکر افتد که ادله و شواهدی را که در سرتاسر وزینترین متون و منابع اسلامی پراگندهاند گردآورد. قتل عمر واقعۀ بهتآوری در تاریخ اسلام است که اثرات آن تا روزگار ما باقیست.
4 دیدگاه برای ذکر افغان؛ در اسناد بازمانده از دستبرد زمان | دورۀ ۲ جلدی
روح الله وسیم –
این کتاب در افغانستان کجا به دست بیارم
هزاره اوغان –
(افاغنه) تاریخی هزاره های تاتار و مغول ها بودند. این در متون متعدد تاریخی ذکر شده. افغان های متاخر/امروزی ائتلاف قبایل مختلف (از جمله گروههایی مانند هزارههای افغان) که به صورت جمعی به نام افاغنه یا افغان شناخته میشدند تشکیل شده. پشتو زبان ها بیشتر در ۱۵۰-۲۰۰ سال اخیر افغانیزه و افغان خطاب شده اند. (منابع – ذبده التواریخ، تاریخ سیاح و و….)
امید ابرار –
عالی و خیلی پر محتوا.
Amir Andari –
یکی از نکات مهم برای تأمل، تکامل زبان پشتو به شکلی است که امروزه میشناسیم. به گفتهٔ محمود طرزی، زبانی که توسط «افاغنه» تاریخی – اشاره به ائتلاف قبایل مختلف (از جمله گروههایی مانند هزارههای افغان) که به صورت جمعی به نام افاغنه یا افغان شناخته میشدند – صحبت میشد، در اصل «اوغانی» یا «افغانی» نامیده میشد. این زبان اولیه افغانی ممکن است به عنوان نمونه اولیه پشتوی مدرن عمل کرده باشد. در مراحل اولیه، اوغانی به قدری با فارسی همسو بود که به راحتی به عنوان یک زبان مجزا تشخیص داده نمیشد.
اما پس از ویرانیهایی که توسط مغولها و تیمور لنگ به بار آمد، بسیاری از فارسیزبانان با سواد (یا تاجیکها) یا کشته شدند یا مجبور به مهاجرت به مناطق مرکزی ایران و هند شدند. این وضعیت خلأ فرهنگی و زبانی به وجود آورد، به ویژه در مناطقی مانند سیستان، که اجازه داد عناصر هندو تازهوارد در آنجا مستقر شوند. اعتقاد بر این است که این پویایی جدید، راه را برای ظهور آنچه بعداً به عنوان پشتو شناخته شد هموار کرد، اگرچه در آن زمان هنوز به آن اوغنی گفته میشد.
به طور مشابه، در بخش شرقی خراسان، پس از ظهور شخصیتهایی مانند اخوند دارویزه و پیر روشان، شواهدی از توسعه زبانی مشابه مشاهده میشود. زبان جدیدی پدیدار شد که ویژگیهای زیادی با پشتوی مدرن مشترک داشت و مقدار قابل توجهی از واژگان فارسی را نیز در بر میگرفت.
سپس، با ورود بریتانیا به هند، شرقیشناسان شروع به طبقهبندی این گویشهای مرتبط تحت برچسب «پشتو» کردند. به مرور زمان، دولت مدرن افغانستان از استفاده از واژه «افغانی» در گفتمان رسمی خود فاصله گرفت و پشتو را به عنوان زبان متمایز این منطقه تثبیت کرد.