خاک و خون
$9.00شادی؛ درامهایست که پایان گرفتهاست
غم؛ فیلمنامهایست که جریان گرفتهاست
شهریست از چهارطرف در حصارِ مرگ
هرگوشه را جنازهی انسان گرفتهاست
تا مغزِ استخوان نخورد ول نمیکند
خیرهسگی که لاشه بهدندان گرفتهاست
اینجا اگر که شاخهگلی سر کشیدهاست
از خاک و خونِ پیر و جوان جان گرفتهاست
در ارتکابِ جرم تردد نمیکند
او از خدای خویش که فرمان گرفتهاست!
ما را زمانه صد رقم آزار میدهد
بر دیگران اگرچه که آسان گرفتهاست
چندیست در محلهی ما «گور کندن» است
شغلی که بد رقم سر و سامان گرفتهاست
3 دیدگاه برای نفس گرم غزل
Shadab –
سلام و درود!
عالی بود
RAHMATULLAH ABDU LKHALIQ –
Amazing book
Hadi –
Besyar ketab e khoob va amoozandei bood.