خاک و خون
$9.00شادی؛ درامهایست که پایان گرفتهاست
غم؛ فیلمنامهایست که جریان گرفتهاست
شهریست از چهارطرف در حصارِ مرگ
هرگوشه را جنازهی انسان گرفتهاست
تا مغزِ استخوان نخورد ول نمیکند
خیرهسگی که لاشه بهدندان گرفتهاست
اینجا اگر که شاخهگلی سر کشیدهاست
از خاک و خونِ پیر و جوان جان گرفتهاست
در ارتکابِ جرم تردد نمیکند
او از خدای خویش که فرمان گرفتهاست!
ما را زمانه صد رقم آزار میدهد
بر دیگران اگرچه که آسان گرفتهاست
چندیست در محلهی ما «گور کندن» است
شغلی که بد رقم سر و سامان گرفتهاست
2 دیدگاه برای مبتلا به سقوط
عبدالواحد سیدی –
تا باد یار عزیز ما استاد نور نیابا، روح و روان. آراسته شان
نفس های خمیده آرزو هامان را
به یاری سخنان ناب شان بهار سازند.
این اثر زیبا برای استاد و شایقین شعر فارسی به مبارکی باد
amruddinoryakhil49@gmail.com –
خیلی خرسند شدیم از این خبر