• 0 Items - $0.00
    • کتابی در سبد خرید شما نیست.

عوامل فروپاشی نظام جمهوری در افغانستان

$22.00

از چهل سال بدین‌سو، افغانستان با بازیگران غیردولتی که من‌حیث منابع تهدید نظام‌های سیاسی جهان‌سومی بروز کردند، با متغیر‌های تهدید‌کننده، خشونت‌آمیز و ساختارشکن مواجه بوده است. این منابع تهدید همواره با تحریک و حمایت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای علیه افغانستان عمل کرده‌اند. این بازیگران غیردولتی هرچند معلولی از علت‌های تعارض منافع قدرت‌های بزرگ تعریف شدند، اما به مرور زمان خود به علت‌هایی تبدیل شدند که در حال حاضر منبع تهدیدات و علتی برای معلول‌های جدید هستند و علیه نظام‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان و کشورهای منطقه عرض‌اندام کردند.
جغرافیای تأسیس و تحریک همه‌ی بازیگران غیردولتی به هر شکلی که ظاهر شدند، پاکستان بوده است. این گروه‌ها در چند مرحله با منبع واحدی مدیریت شدند. در زمان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی و اوج جنگ سرد، این گروه‌ها با حمایت امریکا و غرب، عربستان سعودی و با مدیریت پروژه‌ای پاکستان علیه اشغال شوروی در افغانستان به کار گرفته شدند. پس از خروج شوروی، پاکستان در خلأ فراموشی افغانستان توسط امریکا در اندیشه‌ی کنفدرال و هضم افغانستان در بطن خود، دسترسی بدون مزاحمت به آسیای میانه و انتقال پروژه‌های سود‌آور نفت و گاز آسیای میانه به جنوب آسیا بود که جنگ داخلی در کابل، ناکامی گروه مشخصِ مورد حمایت پاکستان را در پی داشت. بنابراین پاکستان گزینه‌ی دیگری که عبارت از خلق طالبان بود را به کار برد. گروه طالبان نیز با طرح انگلیس، حمایت امریکا و عربستان سعودی و مدیریت پاکستان ایجاد شد؛ اما مقاومت ملی مردم افغانستان سبب ناکامی پروژه‌ی دومی شد.

بر بال های سقوط

قیمت اصلی $30.00 بود.قیمت فعلی $21.50 است.

فکر می‌کردم اگر از افغانستان خارج شوم، حالم بهتر می‌شود. اگر ذبیح را ببینم، غمم به پایان می‌رسد؛ اما انگار قرار نیست این‌طور بشود. گویی قدرت تلخی دوران جاماندنم در کابل، آن‌قدر زیاد است که ذوق دیدار دوباره‌ی او را تحت تأثیر قرار داده و کم‌رنگ کرده است. ای کاش می‌شد حتی برای لحظه‌ای آن بخش از حافظه را پاک کرد. کاش می‌شد برای لحظه‌ای احساسات را تحت فرمان آورد. اگر چنین می‌شد، امروز می‌توانستم در این لحظه از زندگی، در چنین شرایطی، از لحظه‌لحظه‌ی آن لذت ببرم و همان‌گونه که تصور می‌کردم، امروز می‌توانست روز شیرین و دل‌پذیری باشد؛ اما… آه! چه کنم که هیچ‌چیزی در تصرف من نیست؛ نه احساسات، نه حافظه، نه زندگی و نه هیچ‌چیز دیگر! فرقی نمی‌کند که کجا هستم و در حال انجام چه کاری؛ خاطرات مدام تکرار می‌شوند و ذهنم را درگیر می‌کنند. حالا گویی دوباره دارم از اول شروع می‌کنم.