گویش هزارگی در پارسی افغانستان
$14.00آنچه در این مجموعه میبینید، کوششی است برای بهسامانآوردن یادداشتهای فراوانی در زمینهی گویش هزارهگی که طی اقامتم در افغانستان در سالهای ۱۹۵۸ – ۱۹۵۲ م گرد آورده بودم.
بخش زیادی از مواد را مدیون «دنش هنینگ – هموسلند – کریستن سن» هیأت اعزامی به افغانستان در سال ۱۹۵۴ م هستم؛ بهویژه مدیون کلاوس فردینانند (عضو هیأت) که مجموعهی واژگان گردآوریشدهی او، در مجموعهی من توسط پروفیسور کار یگرونبیچ جابهجا شد. مواد دیگر، مخصوصاً مواد در مورد بهسود را خودم جمعآوری کردم. این مواد را از کارمندان هزاره و نجرابی – در محل وظیفهی خودم – به دست آوردم.
به استثنای یک معلومات که نجرابی بود، تمام مواد به زبان فارسی ضبط شده بودند. یک مورد به دو زبان فارسی و پشتو ضبط شده بود.
به کاری که من کردهام، میتوان «مطالعهی مقدماتی» گفت، تا وقتی که در آزمایشهای مفصل که باید بر روی عناصر ایرانی پیش از مغول، صورت بگیرد؛ عناصری که هنوز هم به مقدار فراوان در این گویش پیدا میشود. «لیگتی» قرار خویش برای تحلیل مجموعهی واژگان هزارهگی را انجام داد و در مجموعهای که به نام «Acta Orientalia Hangurical, 1954» منتشر شد، به چاپ رسانید. ولی تا وقتی که عناصر مغولی (در گویش هزارهگی) – کم یا زیاد – به آسانی قابل شناسایی هستند، آواشناسی مقایسوی این عناصر با عناصر مشابه آنان در زبان مغولی، مایهی دلچسبی است. این [ممیزات] در عناصر ایرانی پیشمغولی نیز وجود دارد. به نظر من اهمیت واقعی موقعیت گویش هزارهگی همین است.