در ازدحام این همه دیجور
$11.00شب با صدای ارۀ برقی به خواب رفت
فردا به سوگواری گلهای ناب رفت
آیینه در اتاق پر از تار عنکبوت
از یاد دختران غمِ انقلاب رفت
کم کم سرود و فلسفۀ عشق با دریغ
از یاد روزگار تفنگ و خشاب رفت
وقتی درخت کاج سخن را تبر زدند
شاعر به سمت غرق شدن در شراب رفت
خود را به چار سوی خیابانِ غیر دید
در جمع مردمان مهاجر، حساب رفت
آخر کنار کوچۀ بنبست انتظار
با آخرین گلوله از این منجلاب رفت
با میل هفتتیر سرش را نشان گرفت
از شانۀ مترسک دنیا عقاب رفت