• 0 Items - $0.00
    • کتابی در سبد خرید شما نیست.

حفیظ منصور

کتاب‌های نویسنده

دنیای دیگر

$12.00

مجموعه حاضر حاصل کار چند ساله است‌ که در مقاطع مختلف زمانی به مناسبت‌های گوناگون به صفحه ریخته شده‌اند. آنچه میان بخش‌های یازده‌گانه این اثر مشترک است‌ و سبب گردیده تا در این مجموعه کنار هم قرار گیرند، مضمون و محتوای مشترک آن‌هاست. نویسنده، طبع گزینه‌گوی و گزینه‌خوانی دارد، از این‌رو سعی‌اش بر این ‌بوده است تا فشرده و چکیده‌ آثار را در آورد و به دیگران عرضه بدارد. فشرده‌سازی آثاری گران‌سنگی همچون مثنوی، تذکره‌الاولیا، مقدمه‌ ابن‌خلدون و.. اگر لطف اندکی داشته باشد، خطرش بس بزرگ‌ است و دست یازیدن به چنین امری جسارت می‌طلبد، نمی‌دانم پسندیده است یا نکوهیده؟
نویسنده از رویارویی با این موضوعات، خاطره‌های خوشی دارد. از این بابت خدا را شاکر است که مدت کوتاهی را در سیر و سیاحت در دنیای علم و معرفت سپری داشته است. نمی‌دانم که بر خوانندگان عزیز چه اثری می‌نهد و در این باب چگونه قضاوت می‌دارند.

گریه کن سرزمین محبوب من

$15.00

آن روزها، تقویم تاریخ را حوادث طبیعی تعیین می‌کرد. حوادثی مانند زلزلۀ کلان، گاومرگی، سیلاب، خشک‌سالی و یا هم نزاع‌هایی که میان دو قریه یا دو طایفه صورت می‌گرفت، مبدأ محاسبات انگاشته می‌شد. به همین‌گونه روزی که عروسی مادرم بود، به‌گونۀ بی‌سابقه، ملخ هجوم آورده بود و سال عروسی مادر و پدر در سال ملخ واقع شده است.
سرزدن گیاهان، شگوفۀ درختان، آوای پرندگان مهاجر، پیام هریکی، از فصلی خبر می‌داد و مردم به‌صورت دقیق از روی این حوادث می‌دانستند که در کدام فصل سال قرار دارند و چه باید بکنند. آمدن خیل مرغابی‌ پس از گذشت چله صورت می‌گرفت و سردی هوا رو به گرمی می‌نهاد؛ قطار کلنگ‌ها و لک‌لک‌ها با منظرۀ تماشایی‌شان بوی بهار را با خود می‌آورد. با گذشت چهل روز نخست زمستان، گل‌های سفید از زیر برف سر می‌کشیدند که به گل بهمنی موسوم‌اند و همزمان با تحویل سال، لاله‌های خوش‌رنگ با داغ سیاه بر دل جلوه‌گری می‌کردند. در ماه ثور کبک‌ها به جفت‌گیری می‌پرداختند و بر نوک صخره‌ها، کبک‌های نر برای جلب جفت خویش به غزل‌سرایی می‌پرداختنند. روزها به ساعت‌ها و دقیقه‌ها تجزیه نشده بودند. سه جزء داشتند. پگاه، چاشت و بیگاه. کسی به کمبود وقت قرار نداشت؛ همه کس ساعاتی برای کار، استراحت، دیدن دوستان و اقارب و اختلاط داشتند.
شمار کتاب‌ها محدود بود. تعداد آن‌ها از چند درجن بیشتر نبود و بالای تاقچه و یا رف‌ها جا می‌گرفتند. خانه‌های رهایشی دسته‌بندی ناشده بود. در بیشتر موارد در خانه‌های نشیمن، هم تنور می‌افروختند و آشپزی می‌کردند و هم در گوشۀ آن گوسالۀ شیرخوار و یا بزی، جا خوش کرده بود…