روز چهارم

$10.00

دوست جوان من سلام. امروز روز اول قصه‌ی ما است. امروز وقتی سنگ‌پشت از بین جنگل طرف ساحل می‌رفت تا در آن‌جا تخم‌گذاری کند، ناگهان میمون از روی درخت فریاد زد:
– سنگ‌پشت! حواست کجاست؟ مگر نمی‌بینی؟
– سلام میمون. چی را نمی‌بینم؟
– این نقطۀ زرد را نمی‌بینی؟
– آها. بلی دیدم.
– این نقطه را من روی زمین کشیده‌ام. حق نداری از روی آن بگذری.
سنگ‌پشت حیران شد که چه کار کند. پرسید:
– پس می‌گویی چطور بروم ساحل؟
میمون با غرور گفت:
– خوب… من چه می‌دانم؟ فقط باید بدانی که کسی نمی‌تواند از روی نقطه‌ی من بگذرد.

زَن/دان

$8.00

این بغض‌هایِ در رحِمم بقچه بقچه چیست؟
دکتر به رنجِ تازه‌ی من گفته بود: «کیست»

مادر خطاب می‌کنی‌اش، گاه همسرت
اما جدای نسبت‌تان، زن خودش چه؟ کیست؟

بیرونِ در محجبه، در خانه لختِ شرم
آدم نگو به زن، تو بگو نوعی از دوزیست

مردی اگر کنار غزل‌های من نخواب
مردی اگر مقابل افکار من بایست

من ساکتم مقابلِ فریاد هر شبت
این ضعف نیست عشق من، این بی‌تفاوتی‌ست

می‌خواست شاد زاده شود این غزل ولی
آن شب به جایِ نطفه، پدر در رحم گریست

زیر سایۀ شمشیرها

$20.00

این کتاب دومین دفتر از زنجیرۀ جانشینان نفرین‌شده (الخلفاء الملعونون) یا پنج کتابی است که با بازسازی تاریخی دوره‌های حکمروایی چهار جانشین پیامبر اسلام، آن روزگار پارینه را بر بنیاد قدیمی‌ترین روایات و کتب تاریخی مسلمان‌ها در برابر دیدگان ذهن خواننده به گونۀ زنده به نمایش می‌گذارد. مشخصۀ دوره‌های زمامداری این چهار جانشین، که آثار و احادیث اسلامی آنان را «خلفای راشدین» لقب داده‌اند، خشونت بی‌سابقه و بی‌مانندی است که در آن دین همواره پردۀ استتاری برای پوشاندن مطامع و بلندپروازی‌های شخصی بوده است.
با خواندن این کتاب خواننده در می‌یابد که چرا تلاش‌هایی که با تقلید از تکوین حماسی اسلام امروز برای اعادۀ دوران طلایی آن صورت می‌گیرد چنین چهرۀ خونین و وحشتناک به خود گرفته‌اند.

سایه های کوچه تنگی دیوان

$11.00

عزیزان خواننده! در ادبیات افغانستان، اگر خواسته باشیم مشکلات، رنج‌ها و اتفاقات ناگواری که در طول تاریخ بر هندوان و ﺳﯿﮑﮫهای افغانستان رخ داده را انگشت‌نما کنیم، به کمتر اثری در این زمینه بر‌می‌خوریم.

در برخی آثار نشرشده فقط به ذکر «خانه‌ی هندو»، «زن لاله‌ی هندو»، «هندوی جادوگر»، «هندوی کافر»، «باغ هندو» یا «دکان هندو» بسنده شده است. گیرم که برخی نویسندگان به این کار پرداخته‌اند، دریغا که کارکرد‌شان از خطا و اشتباه دور نمانده‌ است؛ چنانکه به گونه‌ی نادرست، آهنگ «دختر سردار» را به کدام دختر برادران ﺳﯿﮑﮫ‌باور‌مان پیوند داده‌اند که کاملاً نادرست و بی‌بنیاد است. کمتر نویسنده‌ای خود را زحمت داده تا گَرد ستیز با دیگراندیشان را از حوادث زندگانی هندوان و ﺳﯿﮑﮫ‌های افغانستان دور ساخته و واقعیت‌های آن را آفتابی گرداند.

هندوان و سیکهـ‌های افغانستان با درنظرداشت همه‌ی جفا‌ها و ستم‌هایی که بر آنها روا داشته شده، شهروندان ابریشمی‌نفس نبودند، بلکه در همه‌ی بخش‌های زندگانی با دیگر شهروندان افغانستان، همگام و هم‌نفس بوده‌اند. شایسته‌ی یادآوری است که هرگز افراد این اقلیت، دست به سلاح نبرده و در جنگ‌هایی که از کودتای ۷ ثور تا حاکمیت مجدد طالبان بر افغانستان ادامه داشته است، سهم نگرفته‌اند. در طول این سال‌ها، سوگ‌مندانه که این اقلیت بیشترین خسارات جبران‌ناپذیر را متقبل شده و در فرجام نیز بی‌وطن شدند. از سال ۱۹۹۲ میلادی، مهاجرت کتلوی و اجباری این اقلیت شروع شد و اکنون فقط چند خانواده‌ی انگشت‌شمار در کابل و جلال‌آباد زیست داشته و مابقی به جمع مهاجرین افغانستانی در اروپا و ایالات متحده‌ی امریکا و کانادا پیوسته‌اند.

این حقیر، علاوه بر پرداختن مداوم به کار نشرات تارنمای «کابل‌ناته»، از دو سال به این‌سو، در اثر تشویق هم‌دلان دایمی کابل‌ناته، بر آن شدم که از حوادث گوارا و ناگوار و از رخداد‌های خوش و اندوهناک زندگانی خود و هم‌باورانم، قصه‌هایی بنویسم تا پارسی‌زبان‌ها از خوبی‌ها و رنج‌ها، از عشق و عاشقی، از تلاش و زحمت، از زیبایی زیست باهمی تا لمس اهانت‌ها و توهین‌ها که در حق اقلیت مذهبی ما صورت گرفته، آگاه شوند.

سحر

$12.00

پینار و قدر شب پیش از اینکه بخوابند، حنایی که خواهرش سحر آماده کرده بود را به کف دستان‌شان مالیده جوراب‌های کهنه‌ی‌شان را مثل دست‌کش به دستان‌شان کردند و به رخت‌خواب‌شان خزیدند. لحظه‌یی بعد سحر نیز آمده در رخت‌خواب روی زمین، در کنار خواهرانش دراز کشید. از خوشی اینکه فردا در صبح عید از خواب بیدار می‌شوند، خواب به چشمان‌شان نمی‌آمد. پینار نمی‌توانست خودش را از فکر کردن به لباس جدیدش باز دارد. برای نخستین بار برایش لباس نو گرفته بودند، تا حالا مجبور شده بود تا با لباس‌های کوچک‌شده‌ی قدر گذاره کند. وقتی خودش را در لباس نو تصور می‌کرد، در پوستش نمی‌گنجید. برای قدر نیز به نیت عیدی کفش خریده بودند. حال او نیز متفاوت از پینار نبود. تا نصف شب در زیر لحاف قاه قاه خندیدند. قهرهای خواهرشان سحر را نیز جدی نگرفتند. آن‌ها می‌دانستند که قهرهای خواهر دوست‌داشتنی‌شان سحر، واقعی نیست. سحر خواهرشان دلش نمی‌آمد کارشان داشته باشد. در نهایت، بعد از اینکه هردوی‌شان خسته شدند، خواهرشان را در آغوش گرفته خوابیدند.

سخنی چند پیرامون خاستگاه‌های اسلام – محمد و خلافت

$11.00

ماجرای کاریکاتورهای محمد و ظهور داعش در آغاز قرن ٢١ بار دیگر پیغمبر اسلام و نهاد خلافت را در محراق و سرخط اخبار قرار داد. ناراحتی و رنجی که در نتیجۀ پی‌­آمد و تفرعات این دو حادثه از دین اسلام در روزگار ما ساری است اکثراً خود را با تداعی مصرانۀ دو پرسش عمده تبارز می­‌دهد: آیا اسلام با مدرنیته (دموکراسی، آزادی، مساوات، وغیره) سازگار و همخوان است یا نه؟ و آیا خشونتی که این دین بر می­‌انگیزد (و مسلمان و غیرمسلمان هر دو قربانی آن می­‌گردند) یک کژرفت ناشی از تعصب افراطی است یا بخش لاینفک برنامۀ ژنیتیک اسلام؟
این اثر کوچک تلاشی است برای یافتن پاسخ به این دو پرسش از طریق کاوش (از دید تاریخی، نه از دید اعتقادی) خاستگاه‌های دوگانۀ اسلام، یعنی زندگی محمد رسول‌الله و تکوین پرآشوب نهاد خلافت. با رسیدن به این فهم که سایۀ ­نماهای نامفهوم و ترسناکی که «اسلام راستین» در روزگار ما به گردش انداخته است جز برون‌فکنی اشباح گذشته نیستند. خواننده بهتر خواهد توانست چون و چرای معضلات جهان اسلام امروزی را درک کند…

سرو روسری سرخ من

$13.00

من و الیاس در آش از هم جدا شدیم. او به پامیر رفت و من دنبال کارهای خودم.
الیاس با آرزومندی گفت: «می‌روم و علی‌بیک را پیدا می‌کنم و زندگی جدیدی را شروع می‏کنم. فکر نکنید آدم از دست رفته‌ای هستم. مدتی بگذرد، عروسی می‌کنم، من هم خانه خواهم داشت، کودک خواهم داشت، مثل آدم‌های دیگر. دوستانی هم پیدا خواهم کرد… اما فقط ‌یک چیز نخواهم داشت، چیزی که برای همیشه و به صورت برگشت ناپذیر از دست داده‏ام… تا آخرین روزهای زندگی‏ام، تا آخرین نفس‌ام عسل را به ‌یاد خواهم داشت و تمام چیزهای خوبی را که میان من و او بود.»
الیاس غرق فکرهایش شد، سرش را پایین انداخت، سکوت کرد و بعد ادامه داد: «روز آمدن به این سو به آب‌گیر رفتم، به همان قسمت دامنه کوه و با کوه‌های تیان‌شان و با آب‌گیر ایسیک کول بدرود گفتم. بدرود ایسیک کول! ترانه ناتمام من. کاش می‌توانستم تو را با آن ساحل زردرنگ و آب آسمانی‌ات با خود ببرم! افسوس این شدنی نیست. همان گونه که نمی‌توانم آن دوست‌ داشتنی‌ترین موجود روی زمین را با خود ببرم. بدرود عسل! بدرود سرو روسری سرخ من! بدرود عزیز دل من! خوشبخت باشی!»

سنگ های آسیاب

$31.00

دست «ارغون» را می‌گیرم، انگشت اشاره‌‌ام را در میان مُشت کوچکش جای می‌دهد و پا به‌ پای او از خانه بیرون می‌شویم.
در بیرون خورشید به‌ قریه و کشتزاران سخاوتمندانه می‌تابد؛ نور می‌بخشد و حرارت. هوا آنقدر شفاف است که برگ‌های تازه و جوان درختان نور آفتاب را بازتاب می‌دهند و ‌چشم‌هایم را خیره می‌سازند. آخرین روزهای ماه ثور است. زمین‌های نمناک از باران شب، با اشتها حرارت آفتاب را جذب می‌کنند. آسمان صافِ صاف است. ارغون هم‌چنان‌که انگشتم را رها نمی‌کند، راهش را به سوی طویله کج می‌کند. گوساله‌یی‌که دو هفته از عمرش می‌گذرد و مادرم او را با طناب درازی بسته است، مستی می‌کند؛ بدون آن‌که زانوانش را قات کند خیز می‌زند و دوباره به زمین می‌ایستد. چشم‌هایش برآمده و شاد، یک گوش‌ آن تا و دیگرش بالا است. انگشتم در میان مشت ارغون است و او از شوخی‌ها و مستی‌های گوساله به وجد می‌آید، جیغ می‌کشد و می‌خندد. نگاهم به طرف مادرش؛ به سوی ماده‌گاو می‌لغزد، در حالی‌که علف‌های تازه را با نولش این سو و آن سو می‌کند و تازه‌ترین آن‌ها را می‌بلعد، گاهی به گوساله‌اش‌ که هم‌چنان مستی می‌کند، می‌بیند. فکر می‌کنم که در نگاه‌هایش اعتراضی نهفته است. ارغون چیزهایی را که قابل درک برایم نیست، به تکرار می‌گیرد و شور کودکانه‌اش تا دوردست‌ها می‌پیچد.

سنگ‌نبشته‌های باختری

$13.00

این کتاب از مجموع دو رساله پدید آمده است. رسالهٔ اول «سنگ‌نبشته‌های باختری با حروف بزرگ» است و دیگری «دو سنگ‌نبشتۀ تازه کشف‌شده به زبان باختری و بعضی آثار تاریخی دیگر از افغانستان».
بخش‌های اول و دوم کتاب حاضر، محتویات آن دو رساله را در خود دارد و بخش سوم نیز مسائل مهم تاریخی دیگری را که در انتهای آن دو رساله گنجانده شده بود.
در مجموع مطالب بخش‌های سه‌گانهٔ کتاب عبارت‌اند از «سنگ‌نبشتهٔ دشت ناور»، «سنگ‌نبشتهٔ رباطک»، «سنگ‌نبشتهٔ سرخ کوتل»، «سنگ‌نبشتهٔ دلبرژین»، «سنگ‌نبشتهٔ سیاه‌زمین جاغوری»، «سنگ‌نبشتهٔ درهٔ نیک‌پی»، «مُهری از شاه خیون‌ها»، «یک نام باختری و تصویر دو شاه» و «توضیحات دو سکهٔ نادر»

شکوه و پهنه‌ی زبان پارسی

$25.00

به ادامه جنایات تاریخی ١٨٠ ساله، جنایات فرهنگی یکصد ساله‌ی اخیر مخالفت با زبان پارسی است که مردم کشور را گیج ساخته، حتا معلمان زبان پارسی و استادان دانشگاه اجازه ندارند بگویند یا بنویسند زبان ما یک زبان پارسی است، یک الفبا دارد و فقط لهجه‌های آن فرق می‌کند؛ درحالی‌که لهجه به گفته بزرگترین دانشمندان زبان نیست. بین گویشوران فارسی‌زبان ایران، افغانستان، تاجیکستان، ازبكستان، پاكستان تا اروپا، امريكا واستراليا ترجمان ضرورت نیست.

دشمنان داخلی زبان پارسی یک قرن کوشیده‌اند با تمام امکانات دولتی، حمایت استعمار و سلطه‌ی سیاسی خود، زبان پارسى را، ايرانى معرفى كنند. درحالیکه این زبان من حیث یک اصل فرهنگ مشترک میان تمام تاجیکها و فارسی‌زبان‌های سراسر جهان است، این زبان مرز سیاسى و جغرافيایی نمی‌شناسد.

بزرگ‌ترین دانشمندان زبان و ادبیات ایران اسلامی؛ مانند دکتر پرویز ناتل خانلری، سعید نفیسی، تقی بهار، دکتر اسلامی ندوشن، دکتر حیدری ملایری، دکتر محمود افشار، پروفسور دکتر جلالالدین کزازی و ده‌ها تن دیگر به‌صراحت اعتراف دارند که فارسی یا دری و تاجیكی، يك زبان واحد هستند. منشأ زبان پارسی یا خاستگاه آن خراسان است، نه ایران امروزی. بخش بزرگی از خراسان شامل افغانستان امروزی است، نام افغانستان بسیار جديد و تحميل شده از سوی بیگانه‌هاست.

شهر رؤیاهای من، کابل

$13.18

از کودکی با شاهنامه محشور بودم. آن‌گاه که داستان زال و رودابه را می‌خواندم تصویری از کابل در ذهنم نقش می‌بست. دریایی پر از آب که در سواحل آن گل‌های رنگارنگ روییده و مردم از آن گل می‌چینند و شکارچیان مرغابی و دیگر پرنده‌های آب‌زی را در این سواحل شکار می‌کنند. در شهر قلعۀ بلندی هم وجود دارد…

اما هنگامی‌که نخستین‌بار به‌کابل آمدم، فصل بهار بود. در پل باغ‌عمومی از موتر فرود آمدم که خلاف تصور من کدام باغی در آن‌جا وجود نداشت. اما رودخانه‌ای پر از آب زلال در جریان بود. شاید خوانندگان باور نکنند. بلی، رودخانه کابل پر از آب پاک بود.

هرسالی‌که از عمر این شهر می‌گذرد، وضعیت آن بدتر و بدتر شده می‌رود. بیش از چهل سال است که من در این شهر زندگی دارم و می‌بینم که وضعیت رو به بهبود نیست. به همین خاطر خواستم، چشم‌دیدهای سیاحان را از این شهر و ذکر مؤرخان و جغرافیا نگاران را در این رساله گردآورم. در کنفرانس‌های میلاد کابل اشتراک کردم و دو مقاله در دو سال پیهم در بارۀ این شهر نوشتم. “کابل در افسانه و تاریخ” و ” ذکر کابل در شاهنامۀ فردوسی”. این مقالات را نیز در این رساله ضم کرده‌ام و چیزهایی دیگر که گردآوردم و اینک تقدیم خوانندگان عزیز می‌کنم.

شهریار کوچک

$11.00

این‌گونه من تنها به‌سر بردم، بی‌آن‌که کسی را داشته باشم که از روی راستی با او سخن بگویم، تا این‌که شش سال پیش در کویری در صحرای آفریقا اتفاقی برایم افتاد؛ سامانی از ماشین هواپیمایم شکسته بود. و از آن‌جا که نه ترمیم‌کاری با خود داشتم و نه مسافری، آستین بر زدم تا به‌تنهایی به این ترمیم دشوار بپردازم. برایم مسئله مرگ و زنده‌گی بود. به زحمت آب آشامیدنی برای هشت روز داشتم.

شیرین؛ زنی بر اوجِ زیبایی، خردمندی و شوربختی

$9.00

هرگاه به ابعاد شخصیت زنان راه‌یافته به اقلیم ادبیات فارسى درى نظرى انداخته شود، دریافته می‌شود که آنان معمولا سیما‌هاى تک‌بعدی‌اند. اگر ابعاد دیگری هم داشته باشند تحت تأثیر آن بُعد کمرنگ و نامحسوس هستند. گویا برای اجرای نقشی در صحنه آورده می‌شوند و با تمام شدن آن نقش از صحنه می‌روند و وظیفهٔ دیگرى نمى‌ماند که اجرا کنند.

رودابه برای آن به صحنه آورده می‌شود تا پهلوانى چون رستم را به دنیا بیاورد و بپرورد. تهمینه و کتایون برای آن حضور دارند تا در سوگ فرزندان‌شان سهراب و اسفندیار اشک بریزند که به دست مکارترین پهلوان شاهنامه «رستم» کشته می‌شوند (دومى نقش تاج‌بخشى هم دارد). سودابه براى آن حضور دارد تا انگیزه‌اى برای تراژیدى سیاووش گردد (زیبایى او را خون سیاووش تیره می‌کند). حرم عریض و طویل بهرام گور برای آن ایجاد گردیده است تا هوسباره‌تر محیطى براى هوسباره‌تر پادشاه ساسانى مهیا گردد.

لیلى (آن سیه‌چرده که شیرینى عالم با اوست) بیشتر نقش دوم را بازى می‌کند. او فداى تجلیل عشق مرد (مجنون) می‌شود. زلیخا در دو برههٔ زمانى دو نقش دارد: در برههٔ زمانى و شخصیت اول به هوس‌هاى نفسانى چنگ زده است و در پىِ برآورده کردن این هوس‌هاست. در این نقش که تنبارگى محور آن است، او سیماى اول داستان است. در برههٔ زمانى و شخصیت دوم تحت شعاع قدسیت حضرت یوسف قرار می‌گیرد و از یمن این مقام به موجودى فراانسانی مبدل می‌شود.

در این میان تنها شیرین است که سیماى چندبعدى دارد و همه ابعاد در سرتاسر داستان تا آخرین لحظهٔ زندگانىِ داستانى او موازى با هم پیش می‌روند. به نظر من اوست که نقش اول را بازى می‌کند نه خسرو. او در ادبیات فارسی دری یک سیمای شیرین، دلپذیر و کاملاً استثنایی است، شاید هم در ادبیات جهانی.

شیهه‌ی رخش

$15.00

در میان باغی بزرگ، خانه‌‌ی قدیمی و باابهتی قرار دارد. خانه از گِل خام ساخته شده، اما از ظرافت باقی‌‌مانده در آن، پیداست که روزگاری بازار و رونقی داشته است. در گوشه‌ای از بزرگ‌ترین اتاق خانه، پیرمردی بر روی صفحه‌ای از شن و ریگ خم شده و به دقت به آن خیره شده است. او گوشه‌ی دستار پهلَوی خودش را از جلو به عقب می‌برد و با چوبی که در دست دارد، روی صفحه‌ی شنی، خط ممتدی را از گوشه‌ی راست بالایی به طرف چپ آن رسم می‌کند. آثار بی‌خوابی و خستگی در چهره‌ی استخوانی و بزرگش به چشم می‌خورد. دخترش شهرناز با کاسه‌ای آب به کف وارد اتاق می‌شود.

عوامل فروپاشی نظام جمهوری در افغانستان

$22.00

از چهل سال بدین‌سو، افغانستان با بازیگران غیردولتی که من‌حیث منابع تهدید نظام‌های سیاسی جهان‌سومی بروز کردند، با متغیر‌های تهدید‌کننده، خشونت‌آمیز و ساختارشکن مواجه بوده است. این منابع تهدید همواره با تحریک و حمایت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای علیه افغانستان عمل کرده‌اند. این بازیگران غیردولتی هرچند معلولی از علت‌های تعارض منافع قدرت‌های بزرگ تعریف شدند، اما به مرور زمان خود به علت‌هایی تبدیل شدند که در حال حاضر منبع تهدیدات و علتی برای معلول‌های جدید هستند و علیه نظام‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان و کشورهای منطقه عرض‌اندام کردند.
جغرافیای تأسیس و تحریک همه‌ی بازیگران غیردولتی به هر شکلی که ظاهر شدند، پاکستان بوده است. این گروه‌ها در چند مرحله با منبع واحدی مدیریت شدند. در زمان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی و اوج جنگ سرد، این گروه‌ها با حمایت امریکا و غرب، عربستان سعودی و با مدیریت پروژه‌ای پاکستان علیه اشغال شوروی در افغانستان به کار گرفته شدند. پس از خروج شوروی، پاکستان در خلأ فراموشی افغانستان توسط امریکا در اندیشه‌ی کنفدرال و هضم افغانستان در بطن خود، دسترسی بدون مزاحمت به آسیای میانه و انتقال پروژه‌های سود‌آور نفت و گاز آسیای میانه به جنوب آسیا بود که جنگ داخلی در کابل، ناکامی گروه مشخصِ مورد حمایت پاکستان را در پی داشت. بنابراین پاکستان گزینه‌ی دیگری که عبارت از خلق طالبان بود را به کار برد. گروه طالبان نیز با طرح انگلیس، حمایت امریکا و عربستان سعودی و مدیریت پاکستان ایجاد شد؛ اما مقاومت ملی مردم افغانستان سبب ناکامی پروژه‌ی دومی شد.

فروپاشی

$18.00

آن روز اگر تیر نمی‌خوردم و پایم زخم برنمی‌داشت، حالا به مقصد رسیده بودم؛ جایی که سزاوارش هستم. اما گویی بخت با من یار نبود که تیر خورم و به این‌جا آورده شدم. شاید هم بخت با من یار بود که فقط زخمی شدم و به سرنوشت همراهانم گرفتار نشدم. سپاس‌گزار این مرد شریف هستم که به امان خدا رهایم نکرد. این‌جا آورد تا مداوایم کند.
وقتی تیر خوردم، از جایم تکان نخوردم. خود را کنار سنگی گرفتم و صبر کردم. صبر کردم که روز بگذرد و تاریکی از راه برسد. شب هنگام سینه‌خیز و لنگ‌لنگان از مرز گذشتم. صبح روز بعد، با پیرمردی روبه‌رو شدم؛ پیرمردی که اهل همین روستا است و ترک است. وقتی مرا در آن حال دید، به گمانم دلش به حالم سوخت. زیر بغلم درآمد و کمکم کرد. بدرقم جراحت برداشته بودم. چیزی نمانده بود که پایم را از دست بدهم.
صدایی رشتۀ خیالاتم را برهم می‌زند. سر می‌چرخانم و به بیرون نگاه می‌کنم. صدای سازی به گوشم می‌رسد. آه! خیلی گوش‌نواز است. چند روز است از جایم تکان نخورده‌ام. خیلی دلم می‌خواهد ببینیم بیرون چه خبر است. برمی‌خیزم. آخ! این درد لعنتی از پایم دست‌بردار نیست. درد طاقت‌فرسا در پایم جان می‌گیرد و به دو سمت خیز برمی‌دارد. درد را تحمل می‌کنم و لنگ‌لنگان خودم را کنار پنجره می‌ر‌سانم.

فروپاشی شاهنشاهی ساسانی

$35.00

در مہرماه سال اول هجری که پیامبر مکرم اسلام از مکه ب مدینه هجرت کرد و خشتِ بناى حاکمیتِ دینِ نوپدیدِ اسلام را برهنمودهائی کم الله تعالئ بر دست جبرئيل از فرازِ آسمانِ هفتم برایش می‌فرستاد بنا نہاد، ایران قدرتمندترین و ثروتمندترین و پیشرفته‌ترین کشور در کلِ جهان متمدن بود. سرزمینہائی کم ایران‌زمین نامیده می‌شد و اقوام ایرانی با گویش‌های گوناگونشان در درون مرزهای اين سرزمينِ پهناور جاگِير بودند. از شرقٍ تاجیکستان کنونی در همسایگی غربی چین، و از کرانۀ غربی سیردریا در شرق ازبكستان کنونی در همسایگی غربی ترکستان، و از جنوب دریای خوارزم (اکنون دریاچۀ آرال) در شمال ازبکستان کنونی در همسایگی جنوبی ترکستان، و از اواسط سرزمین پاکستانِ كنونى در همسایگی غربى هندوستان و جاهائى كه كويته و خضدار است شروع مى شد، ازباختریم و هَریوه و زاوُلستان و سيستان كه اكنون شامل بيشينة كشور افغانستان است می‌گذشت، پارت و هیرکانیه که اکنون نیمۀ جنوبی ترکمنستان است را در بر می‌گرفت و بسوی غرب بپیش می‌رفت تا به سرزمين‌هاى جنوب قفقاز مى‌رسيد كه اكنون كشورِ ترک‌نشین‌شدۀ آذربایجان است، و از آنجا به سرزمین‌های شرق و جنوب دریاچۀ وان می‌رسید که اکنون در شرق ترکیه است. دیگر زمین‌ہای ایرانی‌نشین که در درون قلمرو شاهنشاهی بود نیز شامل ایرانِ کنونی و همۀ کردستان می‌شد (کردستان اكنون بيشينه‌اش
در کشورهای عراق و ترکیه، و بخشی از آن در شرق سوريه است). مردمٍ اين سرزمين‌ها قوم بزرگ ایرانی را تشکیل می‌دادند و ایرانی‌زبان بودند و به گویش‌ہای گوناگونِ زبان ایرانی سخن می‌گفتند. زبان واحدٍ مشتركی که زبانِ دَرى ناميده مى‌شد و شامل مفردات مشتركِ همۀ گویش‌های زبان ایرانی بود زبان همگانى و مشتركشان را تشكيل می‌داد.

فلسفۀ رنج | متافیزیک، ارزش و هنجارمندی

$30.00

تمام موجودات در وجود مشترکند. الفبای وجود تولد، زندگی و مرگ است. زندگی توأم با خوشایندی‌ها، ناخوشایندی‌ها، لذت، درد، شادی، غم، سلامتی، بیماری، جوانی، پیری، دستاوردها، از دست دادن‌ها و رنج است. رنج زبان مشترک تمام انسان‌ها است. انسانی که رنج نکشیده باشد یافت نمی‌شود؛ بدون شک هر انسانی متحمل سطوح مختلفی از رنج شده است. ممکن است پدیده‌ای باعث رنجش فردی شود، اما در نظر فردی دیگر بسیار پیش‌ِپاافتاده جلوه کند. این امر دلایل محیطی، فرهنگی، خانوادگی، زیست‌شناختی، دینی، پدیدارشناختی، معرفت‌شناختی، عصب‌شناختی، روان‌شناختی، وجودی و… دارد. منظور این است که رنج نیز مانند برخی مقولات دیگر دارای سطوح مختلف است و مراتبی دارد.
کتاب حاضر دارای پانزده مقاله از اساتید فلسفۀ دانشگاه‌های مختلف است. نویسندگان آن با عینک معرفت‌شناسی، پدیدارشناسی، روانشناسی، عصب‌شناسی، زیست‌شناسی، فلسفۀ ذهن و متافیزیک به ماهیت رنج، ارزش رنج، هنجارمندی رنج و درد و بار عاطفی نگریسته‌اند.

قتل در مسجد

$25.00

در دو دفتر پیشینِ زنجیرۀ سه جلدی «جانشینان نفرین‌شده»، هاله الوردی انتخاب پر تنش و متلاطم ابوبکر خلیفۀ اول، و جنگ تمام عیار او بر ضد قبایل شورشی عرب را که رندانه بر آن نام «جنگ‌های ارتداد» را گذاشت، به گونۀ زنده به تصویر کشید. این سومین و آخرین جلد این زنجیره ما را به دنیای واقعی تحقیق و بازرسی پولیسی می‌برد که در آن تار و پود دین و سیاست بهم بافته شده و گره خورده اند: دومین جانشین رسول‌الله در میان مسجد مدینه در برابر ده‌ها شاهد به قتل رسید، اما گویی هیچ‌کس چیزی ندید! گویند که قاتل که برده‌یی فارسی‌نژاد بود به مجرد گیرافتادن خودکشی کرد… یا شاید کسانی می‌خواستند او را برای ابد خاموش سازند؟
هاله الوردی با شیوۀ شناخته شدۀ خودش روایات منابع اولیۀ کتب و متون اسلامی را در برابر هم گذاشته جریان دیگری از واقعه را که روایات رسمی کوشیده‌اند پنهان نگه دارند – ولی نتوانسته‌اند آنرا کاملاً زایل سازند – بازسازی می‌کند. با پرداخت تصویر زنده‌یی از این شخصیت خارق‌العاده که زیرک، میرغضب و بی‌نهایت تندخو بود، هاله الوردی نشان می‌دهد چه کسانی در قتل او ذینفع بودند و چرا و چگونه برنامۀ از میان برداشتن او پیاده شد؛ بی آنکه هیچ‌کسی در طی مدت چهارده قرن به این فکر افتد که ادله و شواهدی را که در سرتاسر وزین‌ترین متون و منابع اسلامی پراگنده‌اند گرد‌آورد. قتل عمر واقعۀ بهت‌آوری در تاریخ اسلام است که اثرات آن تا روزگار ما باقیست.

1 3 4 5 6