چهرۀ عریان زن عرب
$23.50سرکوب و استعمار زنان و فشارهای اجتماعی واقع بر آنان، خاص جوامع عرب و خاورمیانه، و یا ممالک جهان سوم نیست. پدیدههای مزبور در واقع عناصر جداییناپذیر نظامهای حاکم بر بیشتر نقاط جهانند، خواه آن نظامها فئودالی و عقبمانده باشند، خواه صنعتی و متأثر از ژرفترین اثرات یک انقلاب علمی و فنی. مشکلات و وضعیت کنونی زنان جوامع معاصر مولود جنسیت و طبقه، و بهعبارت دیگر مولد آن دسته از تحولات تاریخی است که مرد را بر زن، و طبقهای را بر طبقهی دیگر، برتری و تسلط داده است.
با این همه هنوز دانشمندان، نویسندگان، رهبران اجتماعی و سیاسیای که دیدگان خود را بر این واقعیت میبندند، کم نیستد. اینان امید آن دارند که میان مبارزات سرسختانهی زنان برای رهایی از اسارت و قیام بههم پیوستهی مردان و زنان همهی نقاط جهان بر علیه ساختار کنونی جوامع، شکاف و جدایی بیندازند. اما در واقع هیچچیز جز همین تحول بنیادی ساخت جامعه استثمار طبقاتی داخلی و خارجی، و در عین حال برتری مرد بر زن را در جامعه و در خانوادهای که خشت اول مناسبات پدرسالارانه طبقاتی است، پایان نمیدهد. خانواده پدرسالار سرچشمهی تمامی ارزشها و مقدساتی است که علیرغم فراز و نشیبهای گوناگون جوامع انسانی، نظام ستم طبقاتی و پدرسالاری را از آغاز تا امروز نیرو و تداوم بخشیده است.
محافل ذینفوذ جهان و خصوصاً وابستگان امپریالیسم غرب مسائل زنان عرب را به طبیعت اسلام و ارزشهای خاص آن نسبت میدهند. آنان همچنین عقبماندگی ممالک عربی در جهات گوناگون را عمدتاً محصول عوامل مذهبی و فرهنگی و حتی خصوصیات ذاتی روحی و روانی مردمان عرب وانمود میکنند. بهزعم آنان عقبافتادگی کشورها هیچ ربطی بهعوامل اقتصادی و سیاسی و در رأس آنها استثمار و غارت وحشیانهی منابع و ثروتهای کشور عقبافتاده به دست خارجیان ندارد. آنها میان رشد و توسعه و ترقی با آزادی سیاسی و اقتصادی هیچ پیوندی مشاهده نمیکنند.