فروپاشی

$18.00

آن روز اگر تیر نمی‌خوردم و پایم زخم برنمی‌داشت، حالا به مقصد رسیده بودم؛ جایی که سزاوارش هستم. اما گویی بخت با من یار نبود که تیر خورم و به این‌جا آورده شدم. شاید هم بخت با من یار بود که فقط زخمی شدم و به سرنوشت همراهانم گرفتار نشدم. سپاس‌گزار این مرد شریف هستم که به امان خدا رهایم نکرد. این‌جا آورد تا مداوایم کند.
وقتی تیر خوردم، از جایم تکان نخوردم. خود را کنار سنگی گرفتم و صبر کردم. صبر کردم که روز بگذرد و تاریکی از راه برسد. شب هنگام سینه‌خیز و لنگ‌لنگان از مرز گذشتم. صبح روز بعد، با پیرمردی روبه‌رو شدم؛ پیرمردی که اهل همین روستا است و ترک است. وقتی مرا در آن حال دید، به گمانم دلش به حالم سوخت. زیر بغلم درآمد و کمکم کرد. بدرقم جراحت برداشته بودم. چیزی نمانده بود که پایم را از دست بدهم.
صدایی رشتۀ خیالاتم را برهم می‌زند. سر می‌چرخانم و به بیرون نگاه می‌کنم. صدای سازی به گوشم می‌رسد. آه! خیلی گوش‌نواز است. چند روز است از جایم تکان نخورده‌ام. خیلی دلم می‌خواهد ببینیم بیرون چه خبر است. برمی‌خیزم. آخ! این درد لعنتی از پایم دست‌بردار نیست. درد طاقت‌فرسا در پایم جان می‌گیرد و به دو سمت خیز برمی‌دارد. درد را تحمل می‌کنم و لنگ‌لنگان خودم را کنار پنجره می‌ر‌سانم.

مجلۀ دریچه | شماره 5

$17.00

آیا تا به حال به محتوای چیزهایی که می‌آموزید فکر کرده‌اید؟ به کتاب‌هایی که می‌خوانید و به سخنانی که می‌شنوید، توجه کرده‌اید چه‌قدر از لحاظ کیفیت و محتوا مناسب و سالم است؟ خیلی‌ها به این نکات مهم و اساسی کاملاً بی‌توجه‌اند در حالی که رعایت این نکات و توجه به سالم بودن محتوای آموزشی به آن اندازه مهم است که ما به بهداشت غذای روزمره‌ی خود توجه می‌کنیم. چون می‌دانیم غذایی را که روزمره می‌خوریم، اگر بهداشتی نباشد، ما را مسموم می‌کند و گاهی ممکن است حتا باعث مرگ ما شود. بی‌توجهی به محتوای کتابی که می‌خوانیم و سخنانی که می‌شنویم، خطرش به مراتب بیشتر از غذای غیر بهداشتی است. به دلیل این که غذای غیر بهداشتی فقط ما را مسموم می‌کند یا ممکن است فوری مرگ ما را رقم بزند. اما کتاب‌های نامناسب و محتوای آموزشی مزخرف تمام عمر، توانایی ذهن ما را کاهش می‌دهد و قدرت نظارت بر کردارهای منطقی و عقلانی را از ما می‌گیرد. داشتن چنین ذهنی ضعیف و علیل ما را تقلیل می‌دهد به افراد سطحی‌نگر، خرافاتی و بی‌سواد که حتا قابلیت تشخیص خوب را از بد ندارند و به هر گفتارِ دروغ باور می‌کنند و به هر کردار نادرست دل می‌بندند.
در طول 20 سال گذشته افرادی که با شنیدن تعریف ساده‌ای از بهشت، حاضر می‌شدند عمل استشهادی انجام دهند، به نظر تان دیوانه‌ی مادرزادی بودند؟ نخیر! آن‌ها را دیوانه ساخته بودند. آن‌قدر با آموزش‌های غلط و سخنان مزخرف ذهن‌شان را پر کرده بودند که قادر نبودند تشخیص دهند کاری را که می‌کنند، اشتباه است. ذهن آن‌ها تا اندازه‌ای مسموم شده بودند که به یک دستور ساده و وعده‌ی دروغین حاضر می‌شدند هر کاری غیرعقلانی را انجام دهند؛ خود را تکه‌پاره می‌کردند و دیگران را نیز به کام مرگ می‌انداختند. حال، فضا برای چنین آموزش‌هایی بیشتر آماده شده است. آموزش‌های اشتباه، محتوای درسی نامناسب در هر جایی می‌تواند باشد؛ فرقی نمی‌کند مکتب باشد یا مدارس دینی که به دست آدم‌های مخصوص اداره و کنترل می‌شود.

مجله‌ی دریچه – شماره ۴

$16.00

خوانندگان گرامی،
چهارمین شماره‌ی مجله «دریچه» زمانی نشر می‌شود که یک هزار و یک روز از بسته شدن درِ مکتب به روی دختران توسط فرمان موقتی طالبان می‌‌گذرد. یک هزار و یک روز همراه با اشک و ماتم بر سوگ آرزوهایی که نوجوانان ما برای زندگی آینده‌ی خود، خانواده و میهن‌شان داشتند.

چه گزینه‌هایی داریم؟
یکی از آسیب‌های بزرگ بیست سال حضور خارجی‌ها در افغانستان، از بین رفتن اعتماد به نفس مردم ما به خویشتن است. در آن بیست سال همه شاهد بودیم که کار داوطلبانه برای ترمیم راه‌های منتهی به خانه‌ی خود را بدون حمایت خارجی‌ها، بدون پول، بدون کمک‌های بشردوستانه مانند: برنج و آرد و روغن انجام نمی‌دادیم. برای به کمال رساندن پروژه‌های عام‌المنفعه در روستا و شهرک‌های خود، حاضر به همکاری نبودیم و توقع داشتیم به ما یا پول بدهند و یا کمک‌های خیرخواهانه‌ی دیگر تا در ساختن مکتب، نیروگاه کوچک برقی، راه موتررو سهم بگیریم. تمام مجالسی که برای توضیح مسأله‌ای برگزار می‌شد، یا باید نان چاشت می‌داشت یا کارت تیلفون و یا امتیاز دیگری تا شرکت می‌کردیم. به همین دلیل است که دم دست‌ترین گزینه‌ای که امروز به آن فکر می‌کنیم، همین است که نیروهای خارجی یک بار دیگر بیایند و ما را از شر وضعیت غیرانسانی امروز نجات بدهند. یا اگر این کار را نمی‌کنند به ما پول بدهند تا ما کودکان خود را سواد یاد بدهیم.
زمانِ چنین توقع و انتظار به صورت برگشت‌ناپذیری گذشته است. از سوی دیگر، اگر هزار بار دیگران بیایند و بگویند برای ما دموکراسی می‌سازند، عدالت اجتماعی را تامین می‌کنند و یا شریعت اسلامی را اجرایی می‌کنند، تا وقتی خود ما آمادگی پذیرفتن مسئولیت تغییر را در جامعه‌ی خود نداشته باشیم، تلاش‌های دیگران- که هر کدام همیشه مقصد خود را دارند- راه به جایی نمی‌برد. انگلیس، شوروی، پاکستان و آمریکا با متحدانش این تلاش را کردند و نتیجه را دیدیم.
یاد بگیریم که با بال بیگانه نمی‌شود پرواز کرد!

نقش زنان مسلمان در تمدن اسلامی

$13.00

تاریخ همواره عرصە درگیری پیروان حق و باطل بودە است؛ جدال مستمری که صفحات تاریخ را از مبارزه سرشار و پهنه زندە‌گی انسان را از جنگ و نبرد آگنده کرده است.

دین مقدس اسلام، در آغاز طهورش، همواره درگیر نبرد در میدان‌های جنگ بوده است، بطوریکه مسلمانان از نبردی نمی‌آسودند مگر اینکه جنگ تازه‌ای و جبهۀ جدیدی در مقابل کفار و مشرکان می‌گشودند.

تعالیم انسان ساز وحی و تلاش طاقت فرسای حضرت محمد (ص) از اعراب جاهل، رزم‌آورانی پولادین و يكه‌تاز صحنه‌های نبرد تربيت کرد؛ تا آنجا كه جنگ‌آوران مسلمان، نه تنها كفار ومشركان حجازرا با تيغ بُرنده‌ی خود به خاک وخون غلتاندند؛ بلکه با برق شمشیر خویش، پادشاهی‌ها و امپراتوری‌ها را به حیرت انداختند و متزلزل ساختند.

تحول و دگرگونی عظیمی که دین اسلام در میان مردم آن زمان به وجود آورد، تنها مردان را در بر نگرفت؛ بلکه از زنان نیز انسان‌های فداکار و ایثارکر و با شهامتی ساخت که نقش به سزایی در پیروزی مسلمانان داشتند.

احمدشاه مسعود شهید راه صلح و آزادی (دورۀ دو جلدی)

$45.00

صاحب این قلم در زمان حیات احمد شاه مسعود، یکی از منتقدین او بود، و در رساله‌ها و مقالات متعددی عملکردهای او را به نقد می‌کشید، تا سرحدی که برخی‌ها این نقدها را به دشمنی با ایشان تعبیر می‌کردند و اشخاصی هم به گستاخی و ناسزا گویی.
اما حالا که مسعود از قید حیات رسته است و هیچ نفع و ضرری برای ما رسانیده نمی‌تواند، اظهار این حقیقت را بی‌هوده نمی‌دانم که بگویم: نقد عملکردهای احمد شاه مسعود برای نویسنده یک امر ناسنجیده نبود، بل‌که حساب شده و از روی انتخاب به آن مبادرت می‌ورزیدم و عواقب آن را که می‌توانست هرچه بوده باشد، پذیرفته بودم، دست کم محرومیت از کمک‌های جبهه و تهدید و سرزنش‌های لفظی، ولی برای ادامه‌ی این کار دلایلی برای خود داشتم و بر آن پیوسته ادامه می‌دادم. یکی این‌که: می‌دیدم، در اطراف احمدشاه مسعود بسان سایر شخصیت‌های برجسته‌ی سیاسی- نظامی، مداحان و چاپلوسان فراوان وجود داشتند، و همیشه لب به تعریف او می‌گشودند، بنابراین به کسانی نیاز مبرم بود، تا در برخی مواقع به او اعتراض کنند و از نارسایی‌های او بگویند، تا وی به‌اشتباهاتش متوجه گردد، که در واقعیت این کار به منظور تخریب، توهین و بی‌احترامی نه، بل‌که در کمال احترام و خلوص نیت به ایشان صورت می‌گرفت و هدف هم، موفقیت هرچه بیش‌تر ایشان بود.
دلیل دومی آن بود که: صاحب این قلم از آغاز به شخصیت مسعود و کارنامه‌هایش ارج خاصی قایل بوده و او را بالاتر از سایر چهره‌های مطرح در عرصه‌ی سیاسی – نظامی‌کشور می‌دانست؛ از این رو ایشان را قابل نقد می‌انگاشت، چون در او محاسن فراوان و نواقص محدودی می‌دید و برایش آینده‌های بهتر و روشن‌تری را انتظار داشت، و حتی کار بازار هم بر همین اصل استوار است که طلا را به نقد می‌کشند و محک می‌زنند، نه هر سنگ و چوب را.
شاید علت سومی هم در این راستا بی‌دخل نباشد و آن این‌که: صاحب این قلم به صورت طبیعی از عهده‌ی تجلیل به خوبی بر نمی‌آید و در عوض به تحلیل و تجزیه میل و رغبت نشان می‌دهد.
درست، چهار روز قبل از شهادت احمد شاه مسعود در خواجه بهاء‌الدین از وی پرسیده شد که چند سال داری؟ پس از شوخی و مطایبه‌ای در پاسخ گفت: «برای هر انسانی اندازه و طول عمر چندان اهمیت ندارد، بل‌که مهم این است، که این عمر در چه راهی و چگونه صرف شده است، من 49 سال دارم.»
چه نیکو است سخن خودش را به‌کار ببندیم و بررسی کنیم که مسعود عمرش را چگونه صرف کرد و چه کوه و کوتل‌هایی را پشت سر گذاشت تا بدین جا رسید. من مفتخرم که کارنامه‌های دوران جهاد و مقاومت ایشان را از نزدیک شاهد بوده‌ام و با ایشان از نزدیک آشنایی و همکاری داشتم. این امر صلاحیت آن را به نویسنده می‌دهد، که تحلیل و برداشت‌های خود را نسبت به وی جمع‌بندی نماید. تا در فرجام دیده شود که آیا آنچه امروز راجع به مسعود می‌گویند و از او تحسین می‌دارند، بر او بسنده است و یا این‌که مسعود کسی است که بسی فراتر از این‌ها حق دارد.

افغانستان و پاکستان؛ روزشمار ۱۴۰۱ و‌ ۱۴۰۲

$22.00

افغانستان و پاکستان با داشتن بیشتر از دو هزار کیلومتر سرحد، درهم‌بافتگی زبانی، اتنیکی و فرهنگی دو طرف سرحدات، تأثیرات شگرفی بر اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یکدیگر گذاشته و می‌گذارند.

هرچند با طرح شناسایی رسمی پاکستان در سازمان ملل متحد (۱۴ آگست ۱۹۴۷) و رأی مخالف افغانستان، دل‌چرکینیِ بدی در پاکستان به‌وجود آورد که مناسبات دوجانبه را همواره زیر سایه نگاه داشته است، اما تیرگی این رابطه هرگز مانع روابط، تعامل و داد و ستدهای تجاری و اقتصادی نشده است.

موضوع عمده‌ای که سبب این تنش مزمن گردیده، خط دیورند است که دو طرف دید متفاوتی نسبت به آن دارند. پاکستانی‌ها با استناد به رخدادهای تاریخی مرتبط با شناسایی رسمی این خط توسط امرای افغانی در تاریخ‌های ۱۸۹۳ (عبدالرحمان خان، مورتیمر دیورند انگلیسی) و ۱۹۱۹ (پس از جنگ سوم افغان و انگلیس طی پیمان راولپندی) آن را مرز رسمی میان دو کشور می‌دانند. بیشتر رهبران سیاسی افغانستان اما با استناد به پذیرش خودمختار بودن مناطق قبایلی و آزادی گشت‌وگذار پشتون‌های دوطرف مرز، این خط را مرز رسمی نمی‌شناسند و آن را خط فرضی می‌دانند که در زمان تسلط استعمار انگلیس بر شبه‌قارۀ هند با اعمال فشار بر افغانستان برای یک مدت معین تحمیل شده بود و با رفتن انگلیس از منطقه و سرآمدن موعد تعیین‌شده در قرارداد، باید به افغانستان برگردانده شود. دو طرز دید متفاوت که گاه روابط دو کشور را در محاق برده و در مقاطعی لحن طرفین را تند و توفانی ساخته است.

برخی باورها بر این است که پاکستان برای از نفس انداختن افغانستان و ناتوان‌کردن آن از طرح دعوای مرزی، همواره یا نیروی نیابتی ایجاد کرده و یا از گروه‌های تندرو مذهبی و قومی برای به چالش کشاندن ثبات افغانستان استفاده کرده است. نمونۀ بارز آن گروه طالبان است که هم در دهۀ نود و هم در بیست سال دورۀ جمهوریت، از عقبۀ لوجستیکی مهم پاکستان برخوردار بودند. به گمان برخی‌ها، پاکستان هرگز خواهان استقرار یک حکومت باثبات و نسبتاً قوی در افغانستان نبوده، حتی اگر دست‌پروردگان خودش نیز قدرت را به دست بگیرند. امری که اکنون با وجود به قدرت رسیدن طالبان، شاهد آن هستیم.

روزشمار رویدادهای سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ که توسط روزنامه‌نگار و مترجم آگاه و کوشا، جناب احمدضیأ کجکنی گردآوری شده، در پهلوی ده‌ها موضوع جنجالی دیگر، این وضعیت را به‌خوبی به نمایش می‌گذارد. نیازی نیست که مناسبات دو کشور تنها با ابزار علوم سیاسی و تئوری‌های دانش سیاست تحلیل و ارزیابی شود، همین رویدادها و اخبار روزانه همچون آیینه‌ای شفاف وضعیت را می‌نمایاند و ظواهر و زوایای پیدا و پنهان روابط دو کشور و راز تنش و گاه اوج و غلیان نارضایتی‌ها از یکدیگر را بر آفتاب می‌افگند.

مجله‌ی دریچه – شماره‌ی ۲

$12.00

این دومین شماره‌ی مجله‌ی «دریچه» است که به شما تقدیم می‌شود. در این مجله که هنوز گام‌های کودکانه‌ی خود را برمی‌دارد، تاکید ما بر یک چیز است: وقتی آموزش به عنوان حق در جامعه‌ای سلب می‌شود، کسانی باید در آن جامعه باشند که برای رسیدن به این حق تلاش کنند. ولو این تلاش به همین کوچکی کار و فعالیتی باشد که شاگردان شجاع و آموزگاران متعهد مکتب دریچه در افغانستان و بیرون از آن انجام می‌دهند. ما تلاش می‌کنیم با نشر نوشته‌های شاگردان و معلمان ما از گوشه و کنار افغانستان بگوییم که هستیم، هرچند هستی ما هم زیر فرمان حاکمان کنونی افغانستان غیرقانونی است. به ما یاری برسانید.

خاک و خون

$9.00

شادی؛ درامه‌ای‌ست که پایان گرفته‌است
غم‌؛ فیلم‌نامه‌ای‌ست که جریان گرفته‌است
شهری‌ست از چهارطرف در حصارِ مرگ
هرگوشه را جنازه‌ی انسان گرفته‌است
تا مغزِ استخوان نخورد ول نمی‌کند
خیره‌سگی که لاشه به‌دندان گرفته‌است
اینجا اگر که شاخه‌گلی سر کشیده‌است
از خاک و خونِ پیر و جوان جان گرفته‌است
در ارتکابِ جرم تردد نمی‌کند
او از خدای خویش که فرمان گرفته‌است!
ما را زمانه صد رقم آزار می‌دهد
بر دیگران اگرچه که آسان گرفته‌است
چندی‌ست در محله‌ی ما «گور‌ کندن» است
شغلی که بد‌ رقم سر و سامان گرفته‌‌است

سحر

$12.00

پینار و قدر شب پیش از اینکه بخوابند، حنایی که خواهرش سحر آماده کرده بود را به کف دستان‌شان مالیده جوراب‌های کهنه‌ی‌شان را مثل دست‌کش به دستان‌شان کردند و به رخت‌خواب‌شان خزیدند. لحظه‌یی بعد سحر نیز آمده در رخت‌خواب روی زمین، در کنار خواهرانش دراز کشید. از خوشی اینکه فردا در صبح عید از خواب بیدار می‌شوند، خواب به چشمان‌شان نمی‌آمد. پینار نمی‌توانست خودش را از فکر کردن به لباس جدیدش باز دارد. برای نخستین بار برایش لباس نو گرفته بودند، تا حالا مجبور شده بود تا با لباس‌های کوچک‌شده‌ی قدر گذاره کند. وقتی خودش را در لباس نو تصور می‌کرد، در پوستش نمی‌گنجید. برای قدر نیز به نیت عیدی کفش خریده بودند. حال او نیز متفاوت از پینار نبود. تا نصف شب در زیر لحاف قاه قاه خندیدند. قهرهای خواهرشان سحر را نیز جدی نگرفتند. آن‌ها می‌دانستند که قهرهای خواهر دوست‌داشتنی‌شان سحر، واقعی نیست. سحر خواهرشان دلش نمی‌آمد کارشان داشته باشد. در نهایت، بعد از اینکه هردوی‌شان خسته شدند، خواهرشان را در آغوش گرفته خوابیدند.

پرنده‌های مخملی و چند مثنوی دیگر

$12.50

«پرنده‌های مخملی و چند مثنویِ دیگر» برای نخستین‌بار از گل‌ناز طاهریان، در یک دفتر مستقل در افغانستان به دست نشر سپرده می‌شود. پیش از این شعرهای او در کتاب‌های: «مروری بر شعر معاصر تاجیکستان و از آن‌سوی آمو» که در اولی به گونه‌ی گزیده شعر و در کتاب دومی به نقد و تحلیل سروده‌های او پرداخته شده بود، به چاپ و نشر رسیده است.
دفتر «پرنده‌های مخملی» نخستین‌بار در امریکا (1400خ) به کوشش: «آراسته نیاز» به چاپ رسیده است و مثنویِ «داستان ما» در دفتر «چتر نجات صدا» (1398خ) در دوشنبه از سوی انتشارات ادیب به طبع رسیده بود. مثنویِ «کشتار ناتمام وقت» که در ده بخش بوده؛ «در عمق خواب‌ها، کودکی در شصت ماهی‌گیر، بهار، فاجعه‌ی عشق کیمیاگر، تابستان، پرواز بی‌بازگشت، تیرماه، کشتار ناتمام وقت، آیینه و زمستان» آخرین بخش آن می‌باشد، در هیچ دفتری به گونه‌ی کامل به چاپ و نشر نرسیده بود و جای بس مسرت و شادمانی‌ست که نخست در افغانستان به چاپ کامل می‌رسد و به دسترس علاقه‌مندان شعر بانو گل‌ناز طاهریان قرار می‌گیرد.

انتقال قدرت از پروفیسور برهان‌الدین ربانی به حامد کرزی

$30.00

سخن نخست چاپ نخست
به یاد دارم که تعدادی از دانشجویان، دانشپژوهان و … به روز پنجشنبه، ١٣ جدی ١٣٩٧ هجری خورشیدی من را به استان پنجشیر، شهرستان رخه، قریه شیرخان در كتابخانه‌ی ابن خلدون دعوت كردند. سال‌های پیش من موافقتنامه‌ی بن اول را تدوین کرده بودم و در مراکز علمی، تحقیقی و کتابخانه‌ها بەگونە رایگان توزیع کردم.
روز به یادماندنی بود؛ جوانان از نقاط مختلف آمده بودند. خيلى با شوق، دقیق و پرسش گرایانه با هم صحبت كردیم. در پايان محفل يادم است همه جوانان گفتند که در مورد نشست بن یک تحقیق علمی، مستقل و مستدل صورت گیرد. وعده سپردم که تلاش می‌کنم منابع علمی که دارم جمع‌آوری کنم و در حد یک اثر پژوهشی منتشر نمایم. به یاری و نصرت خداوند، به كمک وهمكارى دوستان در سرطان ١٤٠٠ هجری خورشیدی موفق شدم این اثر را تكميل كنم.

احمدشاه مسعود چگونه ترور شد؟

$35.00

احمد شاه مسعود وزیر دفاع دولت اسلامی و قهرمان ملی افغانستان؛ یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار در عرصه‌ی سیاسی، نظامی و… افغانستان و منطقه بوده است، پژوهشی ویژه‌یی که در مورد ترور این چهره تابناک تاریخ کشور صورت گرفته تحت عنوان” احمد شاه مسعود چگونه ترور شد؟” یک تحقیق جامع، مدلل و در حین حال تازه‌ترین تحقیق است که بر پهلوهای پنهان چگونگی ترور احمد شاه مسعود پرداخته است.

دنیای دیگر

$12.00

مجموعه حاضر حاصل کار چند ساله است‌ که در مقاطع مختلف زمانی به مناسبت‌های گوناگون به صفحه ریخته شده‌اند. آنچه میان بخش‌های یازده‌گانه این اثر مشترک است‌ و سبب گردیده تا در این مجموعه کنار هم قرار گیرند، مضمون و محتوای مشترک آن‌هاست. نویسنده، طبع گزینه‌گوی و گزینه‌خوانی دارد، از این‌رو سعی‌اش بر این ‌بوده است تا فشرده و چکیده‌ آثار را در آورد و به دیگران عرضه بدارد. فشرده‌سازی آثاری گران‌سنگی همچون مثنوی، تذکره‌الاولیا، مقدمه‌ ابن‌خلدون و.. اگر لطف اندکی داشته باشد، خطرش بس بزرگ‌ است و دست یازیدن به چنین امری جسارت می‌طلبد، نمی‌دانم پسندیده است یا نکوهیده؟
نویسنده از رویارویی با این موضوعات، خاطره‌های خوشی دارد. از این بابت خدا را شاکر است که مدت کوتاهی را در سیر و سیاحت در دنیای علم و معرفت سپری داشته است. نمی‌دانم که بر خوانندگان عزیز چه اثری می‌نهد و در این باب چگونه قضاوت می‌دارند.

آفتاب آن بالا، سمت راست

$11.00

دوریس دیوری Doris Dörrie (۲۶ می ۱۹۵۵) نویسندهٔ معاصر آلمانی است. او در هانور آلمان به دنیا آمد و دورهٔ لیسه را در ۱۹۷۳ تمام کرد. در همان سال دورهٔ دو سالهٔ آموزش فلمسازی را درر رشتهٔ دراماتورگی در دانشگاه پاسیفیک شه استوکتن ایالت کالیفرنیا آغاز کرد. دیوری تحصیلاتش را در مکتبب پژوهش های اجتماعی در نیویارک ادامه داد. او در سال ۱۹۷۵ تحصیلاتش را در رشتهٔ تلویزیون و فلم در دانشگاه مونشن ادامه داد. او خود را در رشته‌های گوناگون تلویزیون و سینما، از جمله فلم مستند آزمود تا بالاخره در فلمسازی و داستان متمرکز کرد.

1 6 7