جدید

یادت باشد هنوز منتظرتم

$12.00

انگیزه‌ی نوشتن برای من، ریشه در کودکی دارد؛ از همان هشت‌ ‌نه سالگی که با کتاب، کتابچه و قلم، دنیای کوچکم را می‌ساختم. اما کار نوشتن داستان‌های این مجموعه از جایی آغاز شد که بار دیگر طالبانِ جهل و تاریکی، قلم، کتاب، مکتب و کار را از زنان گرفتند یا بهتر است بگویم حقوق انسانی زنان را از آن‌ها سلب کردند؛ یک تکرار آشنا، اما خونین‌تر و سیاه‌تر از همیشه.
روزی که طالبان دوباره بر کابل چیره شدند و سیاهی لشکرشان بر قامت شهر پخش شد، من که سال‌ها بود در غرب زندگی می‌کردم، ناگهان شکستم؛ زخم‌های کهنه‌ام که گمان می‌کردم التیام یافته‌ بودند، دوباره سر باز کردند و احساس می‌کردم کسی کمرم را شکسته است. چند روز نخست حس می‌کردم صدایم به جایی نمی‌رسد و دستم به هیچ‌چیزی بند نمی‌شود. دوباره برگشته بودم به قالب همان کودک سال‌ها پیش که با آمدن طالبان، پشت دروازه‌ی بسته‌ی مکتب جا ماند. همان‌جا بود که درک کردم تاریخ و جغرافیا چگونه می‌توانند در هم تنیده شوند.

تماشا با چشم بسته

$11.00

دشوار است همه چشم‌دید‌هایم را نکته‌‌نکته یاد‌آور شوم، ذهن آن‌قدر هم یار قلم نیست اما قصه قصه‌ی ماتم تلخی‌ست در مرگ انسانیت. فریادی که از گلوی حقیقت بیرون می‌جهد و دریایی که هیچ سدی نمی‌تواندش آرام. شاید این روایت در مواردی با قواعد رسمی داستان‌نگاری سازگار نباشد اما چه می‌توان کرد؟ نمی‌شد برای آراستن ظاهر، جان حقیقت را فدای ساختار کرد. نمی‌خواهم کلمات زیر سایه‌‌ی احساساتی‌برخورد‌کردن‌ها سرد شوند و واقعیت چادر افسانه بر سر کشد. خوب است برویم به روایتی از هزارسال رنج در دو ماه کنج زندان.

مکتب کهنه

$6.50

من به مکتب رفتم، مکتب‌خانه مانند خانه‌ی ما وسیع، دو بهره (چهاردره)، روشن و بیغلاغله نبود. مکتب یک خانه‌ی تنگ بود، دو در داشت، که یکی از آنها درآمد یک طبقه بود، آن در را هم در وقت‌های سرما پوشانده می‌ماندند. درِ دیگرش دریچه‌ای بود، که سه چهار-یک آرشین قد و نیم آرشین بر داشت. مکتب‌دار(معلم‌مان) به وی یک کاغذ(تریزه‌ی کاغذی) کرده برای در برف و باران ندریدن آن به کاغذش روغن زغیر مالیده بود. کاغذ روغنین چنگ و خاک کوچه را به خود گرفته بود، که مانند دم‌گیر دیگ سیاه و چرکین شده بود. اگر از خاطر فراموش نکرده باشم، آن کاغذ به‌روی پرچین مکتب‌دار همرنگی داشت. بنابر این از این دریچه هم به خانه روشنی درست نمی‌آمد. مکتب‌خانه از زیر سقف، از جایی که سقف با دیوار پیوند می‌یابد، از دو طرف دوتایی روزن‌های چهاریک آرشینی داشته باشد هم روشنایی‌های که از آن روزن‌ها می‌درآمدند، نه به زمین مکتب، بلکه به روبروی خود: بر دیوار خانه به زیر سقف می‌افتادند.

رحِمِ پاره

$30.00

من زنی‌ام که نطفه‌ام را در شبِ تاریک دریده‌ام، در میان دود و باروت روییده‌ام. مردمم با خونِ مردگان، تنم را شستشو داده‌اند و عطرِ آتش را بر پوستم پاشیده‌اند. هاوان…هاوان اذان به گوشم خواند، و غنچه‌های نارسِ آرامش را از آغوشم ربود. تکه‌پارهٔ کفنِ مردگان قنداقم شد و فریادها و مرثیه‌های یتیمان، لالایی‌ام.
هان!
من، انسانی‌ استم از نسلِ جنگ، دود، درد.
تنم، روحم، و حتی دردم از فرطِ جنگ، درد می‌کند و خسته است. اما… عشق هنوز در من آفتابی است و شعر امید و آزادی در رگ‌هایم می‌جوشد و آرام‌آرام تقدیر مه‌آلود را می‌درد و خود را به سپیدی‌های بی‌پایانِ فردا می‌رساند.

باغ آذریون‌ها

$11.50

پایهایم کشتزارِ زخمۀ ساطور هست
جنگلِ نارنج، صد فرسنگ از من دور هست

من که عمری انتظار باغ روشن می‌کشم
باغ آذریون‌ها پشتِ شبِ دیجور هست

منزل دوری که من امروز طی باید کنم
روستای روشنِ افرشته گانِ نور هست

در خیابان‌های خاکی نیست جز خیل گدا
جاده‌ها لبربز پایِ آدمِ مجبور هست

سیب باغی، تازه گل کردست و می‌گرید کسی
ممکن او رشکِ پری یا گریه‌هایِ حور هست

خانۀ پروانه‌های یادِ آتشگاه دور
کاسۀ خالیِ سر نه، کاسۀ تنبور هست

مرغهای خانگی! مجموعۀ مرغابیان!
پرسه در آفاق، بر باز و هُما دستور هست!

روز چهارم

$10.00

دوست جوان من سلام. امروز روز اول قصه‌ی ما است. امروز وقتی سنگ‌پشت از بین جنگل طرف ساحل می‌رفت تا در آن‌جا تخم‌گذاری کند، ناگهان میمون از روی درخت فریاد زد:
– سنگ‌پشت! حواست کجاست؟ مگر نمی‌بینی؟
– سلام میمون. چی را نمی‌بینم؟
– این نقطۀ زرد را نمی‌بینی؟
– آها. بلی دیدم.
– این نقطه را من روی زمین کشیده‌ام. حق نداری از روی آن بگذری.
سنگ‌پشت حیران شد که چه کار کند. پرسید:
– پس می‌گویی چطور بروم ساحل؟
میمون با غرور گفت:
– خوب… من چه می‌دانم؟ فقط باید بدانی که کسی نمی‌تواند از روی نقطه‌ی من بگذرد.

حزب دموکراتیک خلق افغانستان؛ کودتا، حاکمیت و فروپاشی

$22.00

کتاب حزب دموکراتیک خلق، کودتا، حاکمیت و فروپاشی با توجه به واقع گرایی و استفاده از اسناد موثق که در نگارش آن بکار رفته است، از همان چاپ نخست مورد استقبال قرار گرفت. من (نویسندۀ کتاب) در حالی که در موضع و جبهۀ مخالف حاکمیت حزب دموکراتیک خلق و در میان مجاهدین و تنظیم های جهادی و اسلامی قرار داشتم، تلاش کردم تا در این کتاب از منابع مربوط به حزب مذکور و از منابع شوروی که حامی دوران حاکمیت این حزب بود، استفاده کنم. از این رو، حزب دموکراتیک خلق و کارروایی و کار کردهای این حزب را نه از نظر مجاهدین که در برابر حاکمیت این حزب می جنگیدند، بلکه از نظر رهبران حزب و شوروی و در عملکرد حاکمان و حاکمیت این حزب تبیین و بررسی کرده ام.
حزب دموکراتیک خلق در سال‌های حاکمیت خویش از کمک‌های هنگفت شوروی در تمام عرصه‌های نظامی و غیرنظامی برخوردار بود. میزان این کمک‌ها از سوی شوروی برای یک حزب چپِ دموکراتیک در کرسی اقتدار به حدی غیر قابل تصور گسترده و بزرگ بود؛ اما حاکمیت حزب دموکراتیک خلق علی‌رغم این همه کمک‌های بزرگ خارجی دوام نیاورد و فرو پاشید.
وقتی از زاویهء مثبت به‌سوی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق نگاه شود، اقتدار حزب و برنامه‌های آن در واقع تلاش انقلابی و قهرآمیز در جهت متحول سازی افغانستان و گذار از حالت سنتی به مدرنیته و مدرنیزم بود. این در واقع دومین تلاش درجهت مدرن‌سازی جامعه قبیله‌ای و سنتی افغانستان در قرن بیستم میلادی بود. مساعی نخست را امان الله خان در تخت سلطنت در سال‌های دهه سوم این سده انجام داد.

گورستان سر تپه

$26.00

فضای مسلط بر این رمان استعاره‌ای از زندگی مردمِ زادگاهم شهرستان اشکاشم است. یا به تعبیر دیگر، تکه‌هایی از این رمان با دردهای آن‌ها بخیه خورده‌است. بنابراین، رمان گورستان سر تپه را پیشکش می‌کنم به آن‌ها و تمام آدم‌هایی که به خاطر خوب‌بودن محکوم و محروم‌اند.

گویش هزارگی در پارسی افغانستان

$14.00

آنچه در این مجموعه می‌بینید، کوششی است برای به‌سامان‌‌آوردن یادداشت‌های فراوانی در زمینه‌ی گویش هزاره‌گی که طی اقامتم در افغانستان در سال‌های ۱۹۵۸ – ۱۹۵۲ م گرد آورده بودم.
بخش زیادی از مواد را مدیون «دنش هنینگ – هموسلند – کریستن ‌سن» هیأت اعزامی به افغانستان در سال ۱۹۵۴ م هستم؛ به‌ویژه مدیون کلاوس فردینانند (عضو هیأت) که مجموعه‌ی واژگان گردآوری‌شده‌ی او، در مجموعه‌ی من توسط پروفیسور کار یگرونبیچ جابه‌جا شد. مواد دیگر، مخصوصاً مواد در مورد بهسود را خودم جمع‌آوری کردم. این مواد را از کارمندان هزاره و نجرابی – در محل وظیفه‌ی خودم – به دست آوردم.
به استثنای یک معلومات که نجرابی بود، تمام مواد به زبان فارسی ضبط شده بودند. یک مورد به دو زبان فارسی و پشتو ضبط شده بود.
به کاری که من کرده‌ام، می‌توان «مطالعه‌ی مقدماتی» گفت، تا وقتی که در آزمایش‌های مفصل که باید بر روی عناصر ایرانی پیش از مغول، صورت بگیرد؛ عناصری که هنوز هم به مقدار فراوان در این گویش پیدا می‌شود. «لیگتی» قرار خویش برای تحلیل مجموعه‌ی واژگان هزاره‌گی را انجام داد و در مجموعه‌ای که به نام «Acta Orientalia Hangurical, 1954» منتشر شد، به چاپ رسانید. ولی تا وقتی که عناصر مغولی (در گویش هزاره‌گی) – کم یا زیاد – به آسانی قابل شناسایی هستند، آواشناسی مقایسوی این عناصر با عناصر مشابه آنان در زبان مغولی، مایه‌ی دلچسبی است. این [ممیزات] در عناصر ایرانی پیش‌مغولی نیز وجود دارد. به نظر من اهمیت واقعی موقعیت گویش هزاره‌گی همین است.

کې جي بي په افغانستان کې

$17.00

ښاغلو لوستونکو!
کي.جي.بي په افغانستان کې د همدې استخباراتي ادارې د لومړي عمومي ریاست د یوﮤ پخواني جگپوړي مأمور جگړن واسیلي میتروخین لیکنه ده. میتروخین د کي.جي.بي د اسنادو د آرشیف آمر وو؛ له دې کبله ده چې دﮤ د کي.جي.بي. اکثریتو محرمو لاسوندونو ته لاسرسی درلود. دا چې څنگه دﮤ دا اسناد د کي.جي.بي. له آرشیفه دباندې را ایستلي او بیا د انگلستان لندن ته د پناه غوښتونکي په توگې راځي شرحه به ئې وروسته راشي. د میتروخین په دې کتاب کې ډېري اسناد د ۱۹۷۸ او ۱۹۸۳ زو. کلونو هغه راپورونه رانغاړي چې مسکو کې د کي.جي.بي. مرکز ته رسېدل او له لوستلو وروسته آرشیف ته لېږل کېدل.
کي.جي.بي په افغانستان کې، د ا.خ.ډ. منحله گوند پر تندي باندې د تأریخ هغه له شرمه ډک تور داغ دئ چې د دې گوند د مشرانو رښتونې څېرې د گوند له هماغه بنسټ اېښودلو څخه نیولې بیا ددې گوند د واکمنۍ تر خونړي پای پورې د همدې ادارې د جاسوسانو په توگې بربنډوي. دا چې دغۀ گوند د خپلې خونړۍ واکمنۍ په بهیر کې څه کړي او څومره جنایات ئې تر سره کړي دي جلا مبحث دئ او زما په باور ډېرې لیکنې پرې شوې دي او په تأریخ کې ثبت دي. د همدغو لیکنو په منځ کې د واسیلي میتروخین د کتاب په شان ځای تش وو. د افغانستان خلک ښۀ خبر ول چې د ا.خ.ډ. گوند «اخډگ» مشران او لوړ پوړي گوندیان د دغۀ گوند د فعالیت له هماغۀ پېله د کي.جي.بي جاسوسان او تالي څټي ول، خو داسې لاسوند د پرگنو په لاس کې نۀ وو چې د خلکو په دغو انگېرنو باندې د صحت ټکی کښېږدي او له نېکه مرغه دا دی اوس همداسې یو لاسوند په خپله د همدې ادارې له پټې لمنې څخه دباندې راوځي او رسوايي ئې عالمونه خبروینه. دا لاسوند د دغۀ هېواد-پلوري گوند یو انکار نۀ منونکی لاسوند دئ چې پښتو ژباړه ئې خپلو کړېدلو پرگنو او د هېواد بډای تأریخ او د هېواد د خپلواکۍ د لارې ټولو شهیدانو ته ډالۍ کوم. دا کتاب ما په ۲۰۰۹ ز. کال کې په بشپړه توگه وژباړﮤ او د خپل فرهنگي یار او دوست ښاغلي اسد دانش په مرستې د دانش خپرندویې ټولنې له پلوه په کابل کې چاپ او خپور شو. د ډېرو لوستونکو د غوښتنې پر بنسټ مې دغۀ کتاب ته له سره یوه ژوره کتنه وکړه او دای له اصلاحاتو وروسته دا کتاب ددویم ځل لپاره د ښاغلو لوستونکو مخې ته په درنښت ږدم.

مبارزه زندگی من است

$16.00

دانشجوی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل بودم که با کتاب راه دشوار آزادی آشنا شدم. این کتاب که به قلم خود ماندلا است، توسط خانم مهوش غلامی به فارسی ترجمه شده و از سوی انتشارات اطلاعات در ایران به چاپ رسیده بود. پس از خواندن فصل اول آن متوجه شدم که با یک اثر عظیم تاریخی، سیاسی و ادبی روبرو هستم و بلافاصله شروع کردم به یادداشت برداری. این کتاب با وسواس و دقت فراوان نوشته شده، اما مانند بسیاری از زندگی‌نامه‌های شخصیت‌های بزرگ دنیا، از ماندلا بت‌واره و انسانِ‌مقدس نساخته است؛ بلکه تلاش صورت گرفته با امانت‌داری، زندگیِ یک انسان عادی سیاه‌پوست در افریقای‌جنوبی را به تصویر بکشد که از یک چوپان‌ بچه‌ی روستایی تبدیل به مبارز عصیان‌گر و رهبر می‌شود. در این مسیر دچار اشتباه و تنگ‌نظری می‌شود، به قول خودش جوانی بوده که کم دانشی خود را با ستیزه‌جویی جبران می‌کرده؛ اما از اشتباه‌های خود به زودی پند می‌گیرد و گام‌به‌گام با زمان، از درون دچار تحول می‌شود. این تحول را به بیرون انتقال می‌دهد و چنان اثر عمیق و ماندگار از خود برجای می‌گذارد که تاریخ مبارزات عدالت‌خواهانه را به دو قسمتِ قبل از ماندلا و بعد از ماندلا تقسیم می‌کند.

توده‌های سفیدپوست اروپایی‌سیما، نیامغولی و نیاتورکی در سپیده‌دم تاریخ

$16.00

کتاب علمی/ عامه فهم آگاهیبخش دست داشته ترجمه نوشته‌های داکتر اسکندر بایارف، دانشمند تاتاری است که به سال‌های 2012 تا 2014 در کهکشان انترنتی در باره توده‌های اروپاییدی و نیاکان تورکان و مغولان باستان پخش نموده بود. ما در همان سال‌ها این نوشته‌ها را ترجمه و در برگه فیس بوکی خود همرسانی کرده بودیم.
در کتاب دست داشته، هشت مقاله از مقاله‌های داکتر بایارف را که در سایت «دشت زویران» به زبان روسی نشر شده بود، ترجمه و آورده ایم.
داکتر اسکندر بایار (الکساندر بویارف)- پژوهشگر تاتاری، نویسنده کتاب پر ارزش «تاریخ پنهان تاتارستان»، از دانشمندان نواندیش و پر تلاشی‌اند که کوشیده‌اند با شالوده شکنی و هنجارشکنی، با دید نوینی، بیرون از تنگ نگری‌های تباری، زبانی و آیینی به تاریخ بنگرند. در سال‌های اخیر، پس از آن که دانشمندان چینی و جاپانی شرح و تفسیرهای تازه‌یی بر کتاب 24 جلدی تاریخ چین باستان (ائرشی سی شی) نوشتند و علم نسب شناسی (ژنیتیک) به شگوفایی رسید و پژوهش‌های تازه زبانشناسیک، سکه شناسیک، انسانشناسیک و ده‌ها علم دیگر دامنه یافت، و دستاوردهای کاوش‌های باستانشاسیک در دسترس عامه مردم قرار گرفت، دست به کار شد و در تارنمای وزین «دشت زویران» ده‌ها مقاله گرانسنگ نوشت.

-20%پیشنهادی

بر بال های سقوط

Original price was: $25.00.Current price is: $20.00.

فکر می‌کردم اگر از افغانستان خارج شوم، حالم بهتر می‌شود. اگر ذبیح را ببینم، غمم به پایان می‌رسد؛ اما انگار قرار نیست این‌طور بشود. گویی قدرت تلخی دوران جاماندنم در کابل، آن‌قدر زیاد است که ذوق دیدار دوباره‌ی او را تحت تأثیر قرار داده و کم‌رنگ کرده است. ای کاش می‌شد حتی برای لحظه‌ای آن بخش از حافظه را پاک کرد. کاش می‌شد برای لحظه‌ای احساسات را تحت فرمان آورد. اگر چنین می‌شد، امروز می‌توانستم در این لحظه از زندگی، در چنین شرایطی، از لحظه‌لحظه‌ی آن لذت ببرم و همان‌گونه که تصور می‌کردم، امروز می‌توانست روز شیرین و دل‌پذیری باشد؛ اما… آه! چه کنم که هیچ‌چیزی در تصرف من نیست؛ نه احساسات، نه حافظه، نه زندگی و نه هیچ‌چیز دیگر! فرقی نمی‌کند که کجا هستم و در حال انجام چه کاری؛ خاطرات مدام تکرار می‌شوند و ذهنم را درگیر می‌کنند. حالا گویی دوباره دارم از اول شروع می‌کنم.

در پایتخت اندوه جهان

$6.00

برایت درد سرهای زیادی
درست کرده‌ام، نه؟
حالا مجبوری کنار پنجره
یا لب دریا بنشینی
به چیزهای زیادی فکر کنی
مثلاً به خوبی‌های خود
به بدی‌های من
و به ماهیانی که به قُلاب می‌افتند
مثل تو که به قُلاب من افتاده‌ای!

برگرفته‌هایی از کتاب: «از اسکیتا تا هند- آریایی‌های قدیم: افسانه‌ها و تاریخ»

$12.00

این کتاب یکی از بهترین و وزین‌ترین کتاب‌هایی است که تا کنون در باره آریایی‌ها، ایرانی‌ها و هندی‌ها به رشته نگارش در آمده است. نویسندگان کتاب از بزرگترین و بنام‌ترین هندشناسان و ایران شناسان جهان‌اند. کتاب دست داشته بر پایه صدها کتاب و مقاله و داده‌های علمی- اکادمیک، آثار موزه‌ها و کتیبه‌های باستانی هند و ایران و آسیای میانه و روسیه و با به کارگیری از پیچیده‌ترین روش‌های علمی در باره موضوع مورد نظر نگاشته شده است و به رغم آن که از چاپ آن بیش از سه دهه آزگار می‌گذرد، بی تردید یکی از سنگین‌ترین آثار در زمینه است.
کتاب وزین «از اسکیتیا تا هند: آریایی‌های قدیم- اسطوره‌ها و تاریخ» که اکادمیسین بونگارد- لوین یکجا با داکتر ادوین گرانتوفسکی نوشته بودند، شهکار بی نظیری در زمینه تاریخ باستان است که چند بار جمعا در هشتاد هزار نسخه به چاپ رسیده است.

ذکر افغان؛ در اسناد بازمانده از دستبرد زمان | دورۀ ۲ جلدی

$57.00

کتاب ذکر افغان در اسناد بازمانده از دستبرد زمان، مجموعهٔ مقالات، اشارات و یادداشت‌هایی است که دربارهٔ تبارشناسی، تاریخ، جغرافیای زیست و باورهای افغانان نوشته شده‌اند. نخستین مقالهٔ این مجموعه همان «ذکر افغان…» و دومش «یاد پشتون در اسناد بازمانده از گذر اعصار و قرون» است. در خلال نگارش این دو مقاله، نه فقط مفکورهٔ مجموعه مقالات دربارهٔ افغانان، بلکه فکر نوشتن کتاب شمس‌التواریخ یا خراسان‌نامه نیز پیش آمد (که این هم دارد به پایان می‌رسد).

کتاب ذکر افغان تاریخ نیست؛ مباحث آن بر مبنای توالی زمانی ترتیب نشده است و حتی مقالات تاریخی آن نیز تابع قواعد تاریخ‌نویسی نیستند. اینان اکثراً از نوع بررسی‌های تاریخی‌اند.

کتاب تذکره و شجره‌نامه هم نیست؛ ‌در حالی که بسیاری از شجره‌نامه‌ها، نسب‌نامه‌ها و تبارنامه‌های افغانان در این کتاب بررسی شده است؛ و بحث دربارهٔ بعضی از گفتمان‌ها (از جمله ادعای یهودی‌بودن افغانان) حکم نهایی یافته است. همین‌گونه، در خلال این مجموعه، به تحقیقات و پژوهش‌های جدیدی دربارهٔ نام‌واژه‌های «افغان» و «پشتون» برمی‌خورید که اگر ادعای نویسنده مبنی بر مسلّم‌بودن آنان را فضولی بدانید، دست کم می‌پذیرید که فراخوانی است به اندیشمندان، برای بازاندیشی در این موارد: «افغان»، کهن‌ترین نام برای مجموعهٔ طوایف و تبارهایی است که اینک به زبان افغانی سخن می‌گویند. «افغان» اصالت هندی دارد و زبان او (مانند اکثر زبان‌های منطقه) زبانی اختلاطی و «اندو_ایرانی» است. در میان آنانی که اینک «پشتون» خوانده می‌شوند، تبارهای غیرهندی چون ایرانی، داردی و عرب نیز به مشاهده می‌رسد. اینان در دو حلقهٔ «اصلی» و «وصلی» که خوشحال خان برای پشتون‌بودن معین کرده بود، نمی‌گنجند. اینان افغان یا پشتون «سببی»اند، چون فقط از طریق زبان با حلقه‌های «نسبی» وصل می‌شوند.

دولت‌ها و توده‌های دشت‌های اروآسیا «از عهد باستان تا کنون»

$15.00

کتاب دست داشته به مساله خاستگاه و تاریخ باستانی و سده‌های میانه‌ای توده‌های کوچرو استپ سترگ می‌پردازد که در یک گستره پهناور قاره اروآسیا از حوضه رود آمور در خاور تا حوضه رود دانیوب در باختر زندگی می‌کردند.
توجه اصلی مولفان به پدیدآیی و تاریخ نخستین امپراتوری‌های کوچیان که پیرامون هسته‌های آن‌ها در آغاز اتحادیه‌های قبیله‌ای و سپس توده هایی که بیشتر به زبان‌های تورکی سخن می‌گفتند، تشکل یافتند- خاقانات تورک (سده‌های ششم- نهم)، دولت قره خانیان و اویغورها در آسیای مرکزی، دولت بلغارها در دامنه‌های اورال، خلق‌ها و قبایل تورکی در ترکیب امپراتوری مغول، اردوی طلایی، جزهای قزاقی، خانات قزاق و…. معطوف شده است.
تاریخ دراز دولتداری کوچیان اروآسیا در پیوند تنگاتنگ با تاریخ همسایگان شان- چین، ایران، بیزانس (بیزانتین یا روم خاوری) و روسیه بررسی می‌گردد.
دولت‌های تورکی اشکال ویژه باورهای مذهبی و فرهنگ مکتوب را زاییدند که سیمای تکرار ناپذیر تمدن تورکی باستان را می‌ساخت که در مونوگرافی دست داشته به آن توجه بسیاری شده است.
برای نخستین بار در این چنین بستر گسترده هیستوریوگرافیک (تاریخنگاری) دشوارترین مساله پیوندهای ژنیتیک توده‌های باستانی تورکی با ملت‌های معاصر تورکی زبان بررسی می‌گردد.
موضوع مورد بررسی در مونوگرافی دست داشته، از دید کرونولوژیک (تقویمی)، تاریخی را در حدود تقریبی دو هزار سال از عهد باستان تا اوایل سده هژدهم یعنی تا شامل شدن زمین‌های حوضه رود ولگا و سایبریا در تشکیل دولت روسی مسکو در بر می‌گیرد. [سر از این برهه- گ.]، تاریخ توده‌های تورکی اروآسیای استپی با اوضاع جیوپولیتیک از ریشه دیگری گره می‌خورد و روند تعاون (همپیوندی) آن‌ها با روسیه آغاز می‌گردد که سرنوشت شان را به پیمانه بسیار به گونه بنیادی رقم می‌زند.

چهرۀ عریان زن عرب

$23.50

سرکوب و استعمار زنان و فشارهای اجتماعی واقع بر آنان، خاص جوامع عرب و خاورمیانه، و یا ممالک جهان سوم نیست. پدیده‌های مزبور در واقع عناصر جدایی‌ناپذیر نظام‌‌های حاکم بر بیشتر نقاط جهانند، خواه آن نظام‌ها فئودالی و عقب‌مانده باشند، خواه صنعتی و متأثر از ژرف‌ترین اثرات یک انقلاب علمی و فنی. مشکلات و وضعیت کنونی زنان جوامع معاصر مولود جنسیت و طبقه، و به‌عبارت دیگر مولد آن دسته از تحولات تاریخی است که مرد را بر زن، و طبقه‌ای را بر طبقه‌ی دیگر، برتری و تسلط داده است.

با این همه هنوز دانشمندان، نویسندگان، رهبران اجتماعی و سیاسی‌ای که دیدگان خود را بر این واقعیت می‌بندند، کم نیستد. اینان امید آن دارند که میان مبارزات سرسختانه‌ی زنان برای رهایی از اسارت و قیام به‌هم پیوسته‌ی مردان و زنان همه‌ی نقاط جهان بر علیه ساختار کنونی جوامع، شکاف و جدایی بیندازند. اما در واقع هیچ‌چیز جز همین تحول بنیادی ساخت جامعه استثمار طبقاتی داخلی و خارجی، و در عین حال برتری مرد بر زن را در جامعه و در خانواده‌ای که خشت اول مناسبات پدرسالارانه طبقاتی است، پایان نمی‌دهد. خانواده پدرسالار سرچشمه‌‌ی تمامی ارزش‌ها و مقدساتی است که علیرغم فراز و نشیب‌های گوناگون جوامع انسانی، نظام ستم طبقاتی و پدرسالاری را از آغاز تا امروز نیرو و تداوم بخشیده است.

محافل ذی‌نفوذ جهان و خصوصاً وابستگان امپریالیسم غرب مسائل زنان عرب را به طبیعت اسلام و ارزش‌های خاص آن نسبت می‌دهند. آنان همچنین عقب‌ماندگی ممالک عربی در جهات گوناگون را عمدتاً محصول عوامل مذهبی و فرهنگی و حتی خصوصیات ذاتی روحی و روانی مردمان عرب وانمود می‌کنند. به‌زعم آنان عقب‌افتادگی کشورها هیچ ربطی به‌عوامل اقتصادی و سیاسی و در رأس آنها استثمار و غارت وحشیانه‌ی منابع و ثروت‌های کشور عقب‌افتاده به دست خارجیان ندارد. آنها میان رشد و توسعه و ترقی با آزادی سیاسی و اقتصادی هیچ پیوندی مشاهده نمی‌کنند.

سایه های کوچه تنگی دیوان

$11.00

عزیزان خواننده! در ادبیات افغانستان، اگر خواسته باشیم مشکلات، رنج‌ها و اتفاقات ناگواری که در طول تاریخ بر هندوان و ﺳﯿﮑﮫهای افغانستان رخ داده را انگشت‌نما کنیم، به کمتر اثری در این زمینه بر‌می‌خوریم.

در برخی آثار نشرشده فقط به ذکر «خانه‌ی هندو»، «زن لاله‌ی هندو»، «هندوی جادوگر»، «هندوی کافر»، «باغ هندو» یا «دکان هندو» بسنده شده است. گیرم که برخی نویسندگان به این کار پرداخته‌اند، دریغا که کارکرد‌شان از خطا و اشتباه دور نمانده‌ است؛ چنانکه به گونه‌ی نادرست، آهنگ «دختر سردار» را به کدام دختر برادران ﺳﯿﮑﮫ‌باور‌مان پیوند داده‌اند که کاملاً نادرست و بی‌بنیاد است. کمتر نویسنده‌ای خود را زحمت داده تا گَرد ستیز با دیگراندیشان را از حوادث زندگانی هندوان و ﺳﯿﮑﮫ‌های افغانستان دور ساخته و واقعیت‌های آن را آفتابی گرداند.

هندوان و سیکهـ‌های افغانستان با درنظرداشت همه‌ی جفا‌ها و ستم‌هایی که بر آنها روا داشته شده، شهروندان ابریشمی‌نفس نبودند، بلکه در همه‌ی بخش‌های زندگانی با دیگر شهروندان افغانستان، همگام و هم‌نفس بوده‌اند. شایسته‌ی یادآوری است که هرگز افراد این اقلیت، دست به سلاح نبرده و در جنگ‌هایی که از کودتای ۷ ثور تا حاکمیت مجدد طالبان بر افغانستان ادامه داشته است، سهم نگرفته‌اند. در طول این سال‌ها، سوگ‌مندانه که این اقلیت بیشترین خسارات جبران‌ناپذیر را متقبل شده و در فرجام نیز بی‌وطن شدند. از سال ۱۹۹۲ میلادی، مهاجرت کتلوی و اجباری این اقلیت شروع شد و اکنون فقط چند خانواده‌ی انگشت‌شمار در کابل و جلال‌آباد زیست داشته و مابقی به جمع مهاجرین افغانستانی در اروپا و ایالات متحده‌ی امریکا و کانادا پیوسته‌اند.

این حقیر، علاوه بر پرداختن مداوم به کار نشرات تارنمای «کابل‌ناته»، از دو سال به این‌سو، در اثر تشویق هم‌دلان دایمی کابل‌ناته، بر آن شدم که از حوادث گوارا و ناگوار و از رخداد‌های خوش و اندوهناک زندگانی خود و هم‌باورانم، قصه‌هایی بنویسم تا پارسی‌زبان‌ها از خوبی‌ها و رنج‌ها، از عشق و عاشقی، از تلاش و زحمت، از زیبایی زیست باهمی تا لمس اهانت‌ها و توهین‌ها که در حق اقلیت مذهبی ما صورت گرفته، آگاه شوند.

1 2 7
-20%پیشنهادی

بر بال های سقوط

Original price was: $25.00.Current price is: $20.00.

فکر می‌کردم اگر از افغانستان خارج شوم، حالم بهتر می‌شود. اگر ذبیح را ببینم، غمم به پایان می‌رسد؛ اما انگار قرار نیست این‌طور بشود. گویی قدرت تلخی دوران جاماندنم در کابل، آن‌قدر زیاد است که ذوق دیدار دوباره‌ی او را تحت تأثیر قرار داده و کم‌رنگ کرده است. ای کاش می‌شد حتی برای لحظه‌ای آن بخش از حافظه را پاک کرد. کاش می‌شد برای لحظه‌ای احساسات را تحت فرمان آورد. اگر چنین می‌شد، امروز می‌توانستم در این لحظه از زندگی، در چنین شرایطی، از لحظه‌لحظه‌ی آن لذت ببرم و همان‌گونه که تصور می‌کردم، امروز می‌توانست روز شیرین و دل‌پذیری باشد؛ اما… آه! چه کنم که هیچ‌چیزی در تصرف من نیست؛ نه احساسات، نه حافظه، نه زندگی و نه هیچ‌چیز دیگر! فرقی نمی‌کند که کجا هستم و در حال انجام چه کاری؛ خاطرات مدام تکرار می‌شوند و ذهنم را درگیر می‌کنند. حالا گویی دوباره دارم از اول شروع می‌کنم.

پیشنهادی

از مُصحف خرد

$30.00

نوشته‌ای که در دست دارید مجموعه‌ای گردآوری شده از مقالات و نوشته‌هایی است که در سالیان پسین به دست صاحب این قلم به نگارش در آمده است. این نوشته‌ها تلاشی هرچند ناچیز در راستای تفسیر خردمدار از دین و مقوله‌های دینی است که در پیوند با رویدادها و شرایط پر تب و تاب افغانستان نوشته شده است. نویسنده به این برگ‌ها به چشم تلاشی در مسیر روشن‌گری دینی می‌نگرد، و جدا از میزان صواب و خطای آن‌ها که به حسب دید ناظران و ناقدان تفاوت خواهد کرد، در پی آن است که تکانه‌ای در ذهن شماری از خوانندگان و مخاطبان پدید آورد تا رکود و جمودی که اکنون در محیط ما دیده می‌شود و جز تکرار مکررات را در پی ندارد، ترَک بردارد و به جریان تفکر دینی در این خطه کمک کند که مسیر درست‌تری در پیش بگیرد، مسیری که به رهایی از اندیشه‌های تقلیدی و تکراری بینجامد و راه زایندگی و بالندگی را هموار کند. اگر این نوشته‌ها بتوانند مایه پیدایش پرسش‌ها و گفتگوهایی شوند، حتی در سطح جدلی، اندکی از رسالت خود را ادا کرده و به هدفی که در پی آن است رسیده‌اند. در این شرایط آشفته که اهل قلم در این سرزمین گرفتار آنند نمی‌توان انتظارات فراوانی از آنان داشت و بار سنگین‌تری بر دوش آنان نهاد.

پیشنهادی

قصه‌ی باغ ما

$10.00

از پشت پنجره‌ی منزل دوم خانه به منظره‌ی باغ می‌دیدم و آن را رسامی می‌کردم. آفتاب می‌تابید اما سبزه‌های نورس و جوانه‌برگ‌های درختان، پس از باران دیشب، هنوز تر بودند. روزهای پایانی سال بود و یک دو هفته‌ای به نوروز مانده بود. دیدم که موتر کوچکی در برابر دروازه‌ی باغ‌مان توقف کرد و پدرم از آن پیاده شد. چند نهال را از موتر پایین آورد. با شتاب به کمک‌اش رفتم و با هم نهال‌ها را به داخل باغ آوردیم. ریشه‌ی نهال‌ها را با گل و خاک آغشته و در داخل کیسه‌ی پلاستیک قرار داده بودند. سگ سفید من دوید و پلاستیک‌ها را دانه‌دانه بو کشید. حیف که هیچ وقت برایش نام دیگری انتخاب نکردم. او مثل همیشه دُم می‌جنباند و آماده‌ی خدمت بود. با پدرم کمک کردم و نهال‌ها را در جاهای مختلف باغ کاشتیم. پدرم گفت:
امیدجان، اِی نهال شفتالو ره خودت بشان.
براستی؟ چرا نی.

پیشنهادی

در ازدحام این همه دیجور

$11.00

شب با صدای ارۀ برقی به خواب رفت
فردا به سوگواری گل‌های ناب رفت

آیینه در اتاق پر از تار عنکبوت
از یاد دختران غمِ انقلاب رفت

کم کم سرود و فلسفۀ عشق با دریغ
از یاد روزگار تفنگ و خشاب رفت

وقتی درخت کاج سخن را تبر زدند
شاعر به سمت غرق شدن در شراب رفت

خود را به چار سوی خیابانِ غیر دید
در جمع مردمان مهاجر، حساب رفت

آخر کنار کوچۀ بن‌بست انتظار
با آخرین گلوله از این منجلاب رفت

با میل هفت‌تیر سرش را نشان گرفت
از شانۀ مترسک دنیا عقاب رفت

پیشنهادی

عرفان در شعر سیدنادرشاه کیانی

$20.00

سیدنادرشاه‎کیانی عارف دلسوخته‎یی است، که شرارآتش قلبش را می‎توان در لابه‎لای سروده‎هایش به خوبی تماشا کرد. موضوع مورد بحث در این رساله بررسی عرفان در شعر سیدنادرشاه کیانی است. دراشعار او، اعتقاد به خداوند به شکل خیلی لطیفی تبارز یافته است. در اشعار او خداوندی مورد ستایش قرارگرفته است، که عقل از شناخت او عاجز است. به نظروی خداوند درهمه‎جا وهمه زمان موجود است و در عرفان او تصور خدای جبار ذوانتقام به تصویر پروردگار سراسر نور و رحمت و شفقت مبدل می‎گردد او انسان را پرتوی از نور ازلی می‎داند، که «فردوس برین» جایش بود و درقالب آدم در این «دیرخراب آباد»، که دنیایش می‎خوانند، کشانده شد. و حال هم انسان گنجینۀ اسرار خداوندی است و می‎تواند خداوند را در وجود خویش و درهر ورق این روزگار مشاهده کند.
او انسان را اشرف مخلوقات دانسته واصل و جوهر اساسی انسان را ترکیب شده از دو اصل می‎پندارد؛ یعنی جسم و روح، که اصل روح انسان از عالم قدسی است و جسم از عالم خاک اگر انسان همین روح خویش را صیقل دهد، عروج می‎کند و همطر از با فرشته‎ها می‎گردد، و به ذات خداوند تقرب حاصل کند.

کودک و نوجوان

روز چهارم

$10.00

دوست جوان من سلام. امروز روز اول قصه‌ی ما است. امروز وقتی سنگ‌پشت از بین جنگل طرف ساحل می‌رفت تا در آن‌جا تخم‌گذاری کند، ناگهان میمون از روی درخت فریاد زد:
– سنگ‌پشت! حواست کجاست؟ مگر نمی‌بینی؟
– سلام میمون. چی را نمی‌بینم؟
– این نقطۀ زرد را نمی‌بینی؟
– آها. بلی دیدم.
– این نقطه را من روی زمین کشیده‌ام. حق نداری از روی آن بگذری.
سنگ‌پشت حیران شد که چه کار کند. پرسید:
– پس می‌گویی چطور بروم ساحل؟
میمون با غرور گفت:
– خوب… من چه می‌دانم؟ فقط باید بدانی که کسی نمی‌تواند از روی نقطه‌ی من بگذرد.

مجلۀ دریچه | شماره 5

$17.00

آیا تا به حال به محتوای چیزهایی که می‌آموزید فکر کرده‌اید؟ به کتاب‌هایی که می‌خوانید و به سخنانی که می‌شنوید، توجه کرده‌اید چه‌قدر از لحاظ کیفیت و محتوا مناسب و سالم است؟ خیلی‌ها به این نکات مهم و اساسی کاملاً بی‌توجه‌اند در حالی که رعایت این نکات و توجه به سالم بودن محتوای آموزشی به آن اندازه مهم است که ما به بهداشت غذای روزمره‌ی خود توجه می‌کنیم. چون می‌دانیم غذایی را که روزمره می‌خوریم، اگر بهداشتی نباشد، ما را مسموم می‌کند و گاهی ممکن است حتا باعث مرگ ما شود. بی‌توجهی به محتوای کتابی که می‌خوانیم و سخنانی که می‌شنویم، خطرش به مراتب بیشتر از غذای غیر بهداشتی است. به دلیل این که غذای غیر بهداشتی فقط ما را مسموم می‌کند یا ممکن است فوری مرگ ما را رقم بزند. اما کتاب‌های نامناسب و محتوای آموزشی مزخرف تمام عمر، توانایی ذهن ما را کاهش می‌دهد و قدرت نظارت بر کردارهای منطقی و عقلانی را از ما می‌گیرد. داشتن چنین ذهنی ضعیف و علیل ما را تقلیل می‌دهد به افراد سطحی‌نگر، خرافاتی و بی‌سواد که حتا قابلیت تشخیص خوب را از بد ندارند و به هر گفتارِ دروغ باور می‌کنند و به هر کردار نادرست دل می‌بندند.
در طول 20 سال گذشته افرادی که با شنیدن تعریف ساده‌ای از بهشت، حاضر می‌شدند عمل استشهادی انجام دهند، به نظر تان دیوانه‌ی مادرزادی بودند؟ نخیر! آن‌ها را دیوانه ساخته بودند. آن‌قدر با آموزش‌های غلط و سخنان مزخرف ذهن‌شان را پر کرده بودند که قادر نبودند تشخیص دهند کاری را که می‌کنند، اشتباه است. ذهن آن‌ها تا اندازه‌ای مسموم شده بودند که به یک دستور ساده و وعده‌ی دروغین حاضر می‌شدند هر کاری غیرعقلانی را انجام دهند؛ خود را تکه‌پاره می‌کردند و دیگران را نیز به کام مرگ می‌انداختند. حال، فضا برای چنین آموزش‌هایی بیشتر آماده شده است. آموزش‌های اشتباه، محتوای درسی نامناسب در هر جایی می‌تواند باشد؛ فرقی نمی‌کند مکتب باشد یا مدارس دینی که به دست آدم‌های مخصوص اداره و کنترل می‌شود.

مجله‌ی دریچه – شماره ۴

$16.00

خوانندگان گرامی،
چهارمین شماره‌ی مجله «دریچه» زمانی نشر می‌شود که یک هزار و یک روز از بسته شدن درِ مکتب به روی دختران توسط فرمان موقتی طالبان می‌‌گذرد. یک هزار و یک روز همراه با اشک و ماتم بر سوگ آرزوهایی که نوجوانان ما برای زندگی آینده‌ی خود، خانواده و میهن‌شان داشتند.

چه گزینه‌هایی داریم؟
یکی از آسیب‌های بزرگ بیست سال حضور خارجی‌ها در افغانستان، از بین رفتن اعتماد به نفس مردم ما به خویشتن است. در آن بیست سال همه شاهد بودیم که کار داوطلبانه برای ترمیم راه‌های منتهی به خانه‌ی خود را بدون حمایت خارجی‌ها، بدون پول، بدون کمک‌های بشردوستانه مانند: برنج و آرد و روغن انجام نمی‌دادیم. برای به کمال رساندن پروژه‌های عام‌المنفعه در روستا و شهرک‌های خود، حاضر به همکاری نبودیم و توقع داشتیم به ما یا پول بدهند و یا کمک‌های خیرخواهانه‌ی دیگر تا در ساختن مکتب، نیروگاه کوچک برقی، راه موتررو سهم بگیریم. تمام مجالسی که برای توضیح مسأله‌ای برگزار می‌شد، یا باید نان چاشت می‌داشت یا کارت تیلفون و یا امتیاز دیگری تا شرکت می‌کردیم. به همین دلیل است که دم دست‌ترین گزینه‌ای که امروز به آن فکر می‌کنیم، همین است که نیروهای خارجی یک بار دیگر بیایند و ما را از شر وضعیت غیرانسانی امروز نجات بدهند. یا اگر این کار را نمی‌کنند به ما پول بدهند تا ما کودکان خود را سواد یاد بدهیم.
زمانِ چنین توقع و انتظار به صورت برگشت‌ناپذیری گذشته است. از سوی دیگر، اگر هزار بار دیگران بیایند و بگویند برای ما دموکراسی می‌سازند، عدالت اجتماعی را تامین می‌کنند و یا شریعت اسلامی را اجرایی می‌کنند، تا وقتی خود ما آمادگی پذیرفتن مسئولیت تغییر را در جامعه‌ی خود نداشته باشیم، تلاش‌های دیگران- که هر کدام همیشه مقصد خود را دارند- راه به جایی نمی‌برد. انگلیس، شوروی، پاکستان و آمریکا با متحدانش این تلاش را کردند و نتیجه را دیدیم.
یاد بگیریم که با بال بیگانه نمی‌شود پرواز کرد!

حامیان و همکاران